نوشته‌ها

…در ادامه مباحث قبلی، به بررسی دو مرحله بعدی از رشد شناختی پیاژه می‌پردازیم.

مرحله عملیات عینی

حال باید ببینیم که کودک بعد از سن ۷ سال چه مهارت‌هایی را در رشد طبیعی کسب خواهد کرد و چه مراحلی از تئوری رشدی پیاژه را پشت سر می‌گذارد.

  • سومین مرحله از مراحل رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات عینی (concrete operational) است.

این دوره زمانی از حدود ۷ سالگی شروع می‌شود و تقریبا تا سن ۱۱ سالگی ادامه دارد و با رشد تفکر منطقی مشخص می‌شود. کودکان دراین مرحله از رشد، بسیار پیچیده‌تر و منطقی‌تر تفکر می‌کنند.

در طی این مرحله کودک توانایی گسترش و اعمال قوانین منطقی و مشخص در مورد اشیا مثل قد، وزن و حجم را کسب می‌کند (اما نه مفاهیم انتزاعی!) . این مرحله یکی از نقاط عطف مهم در رشد شناختی کودک است و طی آن کودک خودمحوری کمتری از خود نشان می‌دهد. همچنین در نگهداری ذهنی مهارت کامل‌تری به دست آورده است.

این دوره بعنوان یک انتقال ارزشمند بین مراحل اولیه رشد و مرحله پیشرو محسوب می‌شود؛ در واقع کودک یاد می‌گیرد چگونه تفکر انتزاعی داشته باشد.

کودکان در این سن نسبت به چیزهای عینی و خاص منطقی‌تر فکر می‌کنند، اما هنوز با ایده‌های انتزاعی کشمکش و جدال دارند.

پایداری شی

درک منطق:

پیاژه تشخیص داد که کودک در مرحله عملیات عینی نسبت به استفاده از منطق استقرایی (inductive) نسبتا خوب عمل می‌کند. منطق یا استدلال استقرایی شامل حرکت از یک تجربه خاص به سمت یک اصل کلی است.

مثالی از منطق استقرایی: مثلا هربار که گربه‌ای اطرافتان باشد، دچار خارش چشم و آبریزش بینی و ورم گلو شوید. بنابرای ممکن است از این تجربه استدلال کنید که به گربه‌ها آلرژی دارید.

{در اینجا باید تصویر مربوطه درج شود}

از طرف دیگر، کودکان در این سن در استفاده از منطق قیاسی (deductive)  که شامل استفاده از یک اصل کلی برای تعیین نتیجه یک رویداد خاص است، مشکل دارند.

به عنوان مثال کودک ممکن است یاد بگیرد که A=B و B=C، اما هنوز در درک اینکه در این شرایط A=C است، ممکن است دچار مشکل شود!

درک برگشت‌ پذیری:

یکی از مهم‌ترین تحولات در این مرحله، درک برگشت ‌پذیری یا همان آگاهی نسبت به اینکه اقدامات برگشت پذیر هستند، می‌باشد. البته این شرایط فقط در موقعیت‌های عینی بروز پیدا می‌کند.

با استفاده از این مساله می‌توان روابط بین دسته‌های ذهنی را معکوس کرد. مثلا تصور کنید که کودک می‌تواند تشخیص دهد که سگ او نژاد لابرادور است، لابرادور یک سگ است و اینکه سگ حیوان است!

کاهش خودمحوری:

علی‌رغم آن که که کودکان در مراحل اولیه خودمحور هستند، در مرحله عملیات عینی بیشتر جامعه محور خواهند شد. به عبارت دیگر می‌توانند درک کنند که دیگران نیز افکار، دیدگاه‌ها و چشم اندازهای خاص خود را دارند. اما آن‌ها هنوز نمی‌توانند دقیقا حدس بزنند که دیگران چگونه و چطور تجربه کسب می‌کنند!

به طور مثال، همانند تمرین ۳ کوه پیاژه که در مطالب قبلی به آن اشاره شده است.

حالا کودک در این سن، می‌تواند چگونگی دید ناظر مستقر در مقابل خودش را توصیف کند. به عبارت دیگر، نه تنها قادر به شروع تفکر در مورد دیدگاه دیگران و تجربیات جهان می‌باشد، بلکه هنگام تصمیم گیری یا حل مشکلات هم شروع به استفاده از این نوع اطلاعات می‌کند.

 

سایر خصوصیات کلیدی:

یکی دیگر از پیشرفت‌های اساسی در این مرحله، درک این مساله است که وقتی شکل و ظاهر چیزی تغییر می‌کند هنوز همان شی است، مفهومی که بعنوان نگهداری شی شناخته می‌شود.

در واقع در این دوره، آن‌ها درک می‌کنند که اگر یک شکلات را به قطعات کوچکتری خرد کنیم، هنوز هم همان شکلات است، مثل زمانی که یک قطعه کامل بود! این همان نقطه مقابل تفکر کودکان با سن پایینتر است که غالبا معتقدند ریختن مقدار مساوی از مایع در دو فنجان به این معنی است که مقدار بیشتری وجود دارد!

در پایان لازم به ذکر است که این مرحله از رشد شناختی، به عنوان یک انتقال مهم بین مراحل پیش عملیاتی و مراحل عملیاتی انتزاعی در نظر گرفته می‌شود.

نتیجه گیری کلی:

پیاژه بر این باور بود که تفکر کودکان در خلال دوره پیش عملیاتی با تفکر کودکان بزرگتر و بزرگسالان بسیار متفاوت است.

مشخصه‌های تفکر پیش عملیاتی شامل خودمحوری، جاندارپنداری، دگرپیروی، نبود طبقه بندی و عدم نگهداری ذهنی می‌باشد. کودکان زمانی خودمحور هستند که در هنگام سخن گفتن، به موضوعات تنها از دریچه نگاه خودشان توجه ‌کنند!

  • جاندارپنداری نیز از خودمحوری آنان نشات می‌گیرد.

کودکان در سنین پایین، قوانین را فقط از یک منظر و به عنوان قواعد بی چون و چرا تلقی می‌کنند و درک نمی‌کنند که قوانین بر مبنای توافق دو یا چند نفر و در تلاش برای هماهنگ کردن اهداف مختلف شکل می‌گیرند.

کودکانی که در سطح عملیات عینی هستند، قادرند به دو جنبه از مشکل بطور همزمان توجه کنند. آن‌ها در تعاملات اجتماعی، نه تنها به آنچه خود می‌گویند بلکه به دیدگاه‌های شنونده هم توجه می‌کنند. همچنین در آزمایش نگهداری ذهنی، نه فقط تغییرات بسیار واضح و برجسته، بلکه تغییرات جزئی را نیز مورد توجه قرار می‌دهند.

مرحله چهارم: عملیات صوری یا انتزاعی

چهارمین و آخرین مرحله از تئوری رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات صوری یا انتزاعی (formal operational) است. این مرحله، تقریبا از ۱۲ سالگی شروع می‌شود و تا بزرگسالی ادامه دارد.

در این مرحله از رشد، تفکر بسیار پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر می‌شود. کودکان می‌توانند در مورد مفاهیم انتزاعی و نظری فکر کنند و از منطق استفاده کنند تا راه حل‌های خلاقانه‌ای برای حل مشکلات پدید آورند.

مهارت‌هایی مانند تفکر منطقی، استدلال قیاسی و برنامه‌ریزی سیستماتیک نیز در این مرحله پدیدار می‌شوند. در این سطح، تفکر به بالاترین درجه تعادل می‌رسد؛ یعنی علاوه بر موارد دیگر، عملیات مختلف ذهنی به نحو تنگاتنگی با یکدیگر ارتباط درونی دارند.

پیاژه عملیات صوری را به چند روش مختلف مورد آزمون قرار داد:

  • «مفهوم سازی فیزیکال (جسمی) »
  • «انتزاع فکر»
رشد شناختی

حل مسئله

 

 مفهوم تعادل سازی:

یک تمرین معمول در این زمینه به این صورت است که کودکان در سنین مختلف، وزنه‌هایی را که در حالت تعلیق هستند به تعادل در بیاورند. آن‌ها باید درک کنند که هم سنگینی وزنه‌ها و هم فاصله از مرکز نقش دارد. کودکان خردسال در حدود سن سه تاپنج سال، بدلیل عدم درک مفهوم تعادل نمی‌توانند این تمرین را به خوبی تکمیل کنند.

کودکان هفت ساله می‌دانند که می‌توانند با تنظیم وزنه‌ها بر روی هر انتها، تعادل را برقرار کنند اما نمی‌توانند درک کنند که محل قرار دادن وزنه‌ها نیز مهم است!

همچنین کودکان ده ساله موقعیت و اندازه وزنه‌ها را درک می‌کنند، اما برای رسیدن به پاسخ صحیح مجبورند از آزمون و خطا استفاده کنند. آن‌ها می‌توانند از منطق استفاده کنند تا فرضیه‌ای را در مورد محل قرار‌گیری وزنه‌ها برای تعادل مقیاس و تکمیل تمرین استفاده کنند.

انتزاع ایده‌ها:

در آزمایش دیگری در این مرحله، پیاژه از کودکان خواست تا تصور کنند اگر چشم سومی داشتند، آن را کجا قرار می‌دادند. بچه‌های خردسال غالبا چشم سوم فرضی را در وسط پیشانی قرار می‌دادند ولی کودکان بزرگتر قادر به ارائه ایده‌های خلاقانه‌تری در مورد مکان قرار دادن این چشم فرضی و روش‌های استفاده از آن بودند. بعنوان مثال، چشم در وسط دست برای دیدن گوشه و اطراف یا یک چشم در پشت سر، برای دیدن آنچه پشت سر اتفاق می‌افتد. ایده‌های خلاق، بیانگر استفاده از تفکر انتزاعی و فرضی است که هر دو شاخص‌های مهمی در تفکر عملیات صوری می‌باشند.

منطق قیاسی:

پیاژه معتقد بود که این استدلال در طول مرحله عملیات صوری ضروری است. منطق قیاسی، نیازمند استفاده از یک اصل کلی برای تعیین یک نتیجه خاص است. علم و ریاضیات اغلب نیازمند این نوع تفکر در موقعیت‌ها و مفاهیم فرضی می‌باشند.

تفکر انتزاعی:

در حالی که کودکان در مراحل اولیه تمایل دارند تفکری بسیار عینی و مشخص داشته باشند، توانایی تفکر در مورد مفاهیم انتزاعی در طول مرحله عملیات صوری پدیدار می‌شود.

در واقع کودک به جای اینکه تنها به تجربیات قبلی تکیه کند، نتایج و پیامدهای احتمالی اعمال را در نظر می‌گیرد. این نوع تفکر در برنامه ریزی بلند مدت اهمیت فراوانی دارد.

حل مسئله:

در مراحل اولیه، استفاده از آزمون و خطا برای حل مشکلات توسط کودک معمول است، ولی در طول مرحله عملیات صوری، توانایی حل سیستماتیک یک مشکل به روش منطقی و علمی پدیدار می‌شود. کودکان در این مرحله از رشد شناختی معمولا قادر به برنامه ریزی سریع یک رویداد سازمان یافته برای حل یک مشکل هستند.

استدلال فرضی_استقرایی:

پیاژه معتقد بود آنچه که او از آن بعنوان استدلال فرضی – استقرایی یاد می‌کند، در این مرحله از رشد فکری ضروری است. در این مرحله، نوجوانان قدرت تفکر در مورد ایده‌های انتزاعی و فرضی را پیدا می‌کنند.

آن‌ها غالبا در مورد موقعیت‌ها و سوالات «چه-اگر» می‌اندیشند و می‌توانند در مورد چندین راه حل یا نتیجه احتمالی به فکر فرو بروند. در حالی که در مرحله قبلی (عملیات عینی) تفکرات بسیار انحصاری داشتند، ولی در مرحله عملیات صوری در تفکر خود بصورت فزاینده‌ای انتزاعی‌تر می‌شوند.

انتقاد به تئوری پیاژه:

  • پیاژه استعدادهای کودکان را کمتر از میزان واقعی برآورد می‌کرد.

ممکن است کودک از توانایی‌های مورد نیاز برخوردار باشد ولی به علت نداشتن مهارت در انجام تکلیف ناتوان باشد. او نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آنچه بود برآورد می‌کرد.

برخلاف نظر پیاژه، ۴۰ تا ۶۰ درصد بزرگسالان بطور کامل قادر به تفکر برحسب عملیات صوری نیستند و دستیابی به تفکر منطقی تا حدود زیادی حاصل یادگیری تجارب زمینه‌ای در هر یک از مراحل پیاژه می‌باشد.

               مرحله

 

         سن               اطلاعات کلیدی
      حسی حرکتی     ۰ – ۲ سالگی  

درک جهان از طریق لمس کردن، چنگ زدن، نگاه کردن و گوش کردن و پایداری شی رشد می‌یابد.

 

        پیش عملیاتی      ۲ – ۷ سالگی  

کودکان زبان و تفکر را پرورش می‌دهند و شروع به بازی نمادین (تظاهرکردن) ، ترسیم تصاویر و صحبت درمورد اتفاقات گذشته می‌کنند.

 

       عملیات عینی      ۷ – ۱۱ سالگی  

کودکان قوانین منطقی (فیزیکی) درباره اشیا مانند وزن، قد و حجم را یاد می‌گیرند.

همچنین حفاظت را یاد می‌گیرند. این عقیده که آب یا یک شی مانند مدل ساخته شده با خاک رس، حتی وقتی تغییر ظاهر می‌دهند، یکسان می‌ماند.

 

   عملیات صوری     ۱۱ سال به بالا  

کودکان برای درک مفاهیم انتزاعی، حل مشکلات و … قوانین منطقی را فرا می‌گیرند. آن‌ها می‌توانند به مسائل فرضی، آینده و جهان بینی بپردازند.

 

 

مباحثی که مورد بررسی قرار گرفتند، شرح مختصری از دیدگاه‌ها و نظریات ژان پیاژه در باب تحول شناختی و در قالب نظریه‌ای به نام تئوری رشد شناختی پیاژه می‌باشند. امید است مورد توجه واقع شود.

 

میترا تاجیک

تئوری ذهن

تئوری ذهن یک مهارت مهم شناختی-اجتماعی است که نه تنها به تفکر در مورد حالات ذهنی، اهداف، احساسات و دانش شخصی اشاره دارد، بلکه به توانایی درک اینکه افکار، عقاید و حالات روحی دیگران چگونه است و ممکن است با افکار ما متفاوت باشند نیز اطلاق می‌شود.

مثالی برای درک بهتر این مساله:

پسر کوچک ۳ ساله‌ای دارم که هر وقت همسرم از سرکارش با من تماس می‌گیرد، دوست دارد که او هم با پدرش صحبت کند. یک روز که همسرم از او پرسید: «داری چکار می‌کنی؟»  او گفت: «دارم با این بازی می‌کنم.» او هنوز خیلی کوچک‌تر از آن است که متوجه شود پدرش نمی‌تواند وسیله‌ای را که دارد با آن بازی می‌کند ببیند. او فکر می‌کرد همانگونه که خودش به اسباب بازی‌اش نگاه می‌کند، پدرش هم آن را می‌بیند!

نظریات

 

نظریه تئوری

این تئوری، نظریه‌ای است که در گذشته غالب بوده است. این نظریه بیان می‌کند که درک ما از ذهن مبتنی بر نظریه روان شناختی عامیانه می‌باشد که شامل چارچوبی از مفاهیم است که تقریبا مطابق خواسته‌های زندگی روزمره است.

همچنین ادعا می‌کند که افراد، یک نظریه روان شناختی ساده برای استنباط حالات ذهنی دیگران همانند اعتقادات، افکار، خواسته‌ها یا احساسات خود دارند. از این اطلاعات، برای درک هدف شخص دیگر یا پیش‌بینی رفتارهای آینده استفاده می‌شود.

نظریه شبیه سازی

در سال‌های اخیر، افزایش توجهات به این مساله موجب پیدایش معادل‌های دیگری از جمله تئوری شبیه سازی برای ذهن‌خوانی شده است.

در این مورد برخلاف نظریه تئوری، ما از نظریه روان شناختی عامیانه برای درک افکار و احساسات دیگران استفاده نمی‌کنیم، بلکه خودمان را به جای آن‌ها قرار داده و ذهنشان را پیش‌بینی می‌کنیم.

ارزیابی

روانشناسان غالبا با انجام تست باورهای کاذب (false-believe test)، رشد تئوری ذهن را ارزیابی می‌کنند.

در واقع این تست نشان می‌دهد که ممکن است اعتقادات و بازنمایی فرد نسبت به وقایع اطرافش، با واقعیت در تضاد باشد.

یکی از متداول‌ترین تست‌ها، تست آن-سالی (Sally-Anne) است.

 

برای شروع:

  • دو عروسک به نام‌های آن و سالی (Sally-Anne) به کودک نشان می‌دهیم. (عکس ۳)
  • به کودک می‌گوییم: ببین اینجارو، سالی یه سبد رنگی داره و آن هم برای خودش یه جعبه خوشگل داره. (عکس ۴)
  • بعدش سالی از اتاق می‌ره بیرون. انقدر دور میره تا دیگه نتونه سبدشو ببینه. (عکس ۵)
  • وقتی سالی رفت، آن توپ رو از تو سبد سالی برمی‌داره و میذاره توی جعبه خودش (عکس ۶)
  • بعدش سالی برمی‌گرده تو اتاق

برای اینکه متوجه شویم کودک داستان را متوجه شده است یا نه، سوالات (اولیه) ذیل را می‌پرسیم:

  • سالی کدومشونه؟
  • آن کدومه؟
  • حالا توپ کجاست؟
  • توپ اولِ اول کجا بود؟
یک سوال اساسی:

بر اساس تئوری ذهن از کودک می‌پرسیم: «سالی تو جعبه دنبال توپش می‌گرده یا توی سبد؟»

اگر کودک متوجه شود که سالی در سبد خودش به دنبال توپ می‌گردد و نه در جعبه، آن وقت می‌گوییم کودک دیدگاه سالی را درک کرده و دارای تئوری ذهن می‌باشد. اما اگر بگوید سالی در جعبه آن به دنبال توپ خواهد گشت، در این صورت می‌توان در نظر گرفت که او تئوری ذهن ندارد.

در این حالت، به نظر می‌رسد که کودک دیدگاه سالی را درک نکرده باشد (اینکه سالی ندیده است که آن توپ را برداشته و درون جعبه قرار داده است) .

نتایج زیر از یک مطالعه مکرر در سال ۱۹۸۵ توسط سایمون بارون-کوهن، آلن لسلی و اوتا فریت استناد شده است که این تست از کودکان مبتلا به اتیسم، سندرم داون، و به طور معمول کودکان در حال رشد گرفته شده است.

همه‌ کودکان سوالات اولیه را به طور صحیح پاسخ دادند.

اما سوال تئوری ذهن چطور؟

  • فقط ۴ نفر از ۲۰ کودک مبتلا به اتیسم این سوال را به درستی پاسخ داده‌اند.
  • از بین کودکان مبتلا به سندرم داون ۱۲ نفر از ۱۴ نفر پاسخ صحیح را ارائه داده‌اند
  • و از بین کودکان در حال رشد تنها ۲۳ نفر از ۲۷ نفر توانستند به این سوال پاسخ صحیح بدهند.

نتایج حاصل از مطالعات مشابه نشان می‌دهد که کودکان مبتلا به اتیسم مکررا تئوری ذهن را نادرست جواب می‌دهند. ممکن است مشکلات ارتباطاتی و مهارت‌های اجتماعی این کودکان در نتیجه عملکرد نادرست تئوری ذهنشان باشد.

انواع تئوری بازنمایی ذهن

 

تئوری ذهن عاطفی:

در مورد احساسات دیگران

 تئوری ذهن شناختی: 

در مورد حالات ذهنی، اعتقادات، افکار و اهداف دیگران

باورهای کاذب مرحله اول:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با وقایع جهان اطراف داشت (من فکر می‌کنم که او فکر می‌کند...)

باورهای کاذب مرحله دوم:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با اعتقاد شخص دیگری داشت (او فکر می‌کند که دیگری فکر می‌کند…)

رشد تئوری ذهن

مهم ترین پیشرفت در شناخت اجتماعی در اوایل کودکی، رشد تئوری ذهن است.

در یک متاآنالیز، محققان دریافتند که:

  • کودکان زیر ۳ سال معمولا به سوالات باورهای کاذب پاسخ غلط می‌دهند.
  • کودکان ۳٫۵ سال به طور تقریبی به ۵۰% سوالات به درستی پاسخ می‌دهند.
  • و کودکان ۴ ساله تقریبا به تمام سوالات پاسخ صحیح می‌دهند.
با این حال رشد این مهارت‌ها تا ۸ سالگی ادامه دارد.

محققان بر این باورند که عوامل مختلفی در رشد تئوری ذهن تاثیر دارند:

  • جنسیت
  • تعداد خواهر و برادر
  • تعاملات اجتماعی
  • بازی‌ها و وانمود کردن
  • داستان‌ها
  • روابط با والدین و همسالان

در ادامه با جدول رشدی تئوری ذهن با شما خواهیم بود.

 

ساناز ارزنلی

توجه اشتراکی

  • آیا تا به حال این کلمه را شنیده‌اید؟
  • آیا با معنی آن آشنایی دارید؟
  • آیا در روند رشد کودکان نقشی ایفا می‌کند؟
  • متخصصان چه سطوحی را برای آن در نظر می‌گیرند؟
  •  و در نهایت چه لزومی دارد که به آن پرداخته شود؟

این‌ها سوالاتی است که در این قسمت مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

 

توجه و انواع آن + پوستر های رشدی

 

کودک در مسیر رشد و تکامل برای یادگیری مهارت‌های مختلف از قبیل زبان و گفتار، بازی و تعامل با همسن و سالان و بزرگسالان، روش‌های مختلفی را تجربه خواهد کرد. یکی از روش‌های معمول در این مورد توجه مشترک (joint attention) می‌باشد. به‌صورت خاص، توجه مشترک یک پایه و بنیاد اساسی در مسیر یادگیری زبان توسط کودک محسوب می‌شود.

توجه مشترک به توانایی تمرکز و توجه بر روی یک وسیله، حادثه و … همراه با یک یا چند نفر دیگر که بصورت آگاهانه یا غیر آگاهانه (معمولا توسط والد و کودک) انجام شود، اطلاق می‌شود.

توجه اشتراکی

در توجه مشترک توجه اطرافیان از طریق روش‌هایی مانند خیره شدن، صداسازی، اشاره و یا صحبت کردن جلب می‌شود. پس می‌توان سه وجه اصلی آن را

  1. کودک
  2. هدف تمرکز
  3. شخص دیگر (والد)

در نظر گرفت.

بدین ترتیب بصورت طبیعی کودک باید بتواند توجه دیگران را به خود جلب کند، در صورت نیاز آن را حفظ کند و یا جابه جا کند.

تصور کنید، کودک ۶ تا ۱۲ ماهه‌ای دارید که در حال بازی کردن با شی مورد علاقه‌اش (مثلا یک اسباب بازی) است. این کودک به اسباب بازی نگاه می‌کند، سپس به مادر نگاه می‌کند و توجه او را به سمت خود جلب می‌کند. دوباره به اسباب بازی نگاه می‌کند و از دانستن اینکه مادر همزمان با او به اسباب بازی نگاه می‌کند، لذت می‌برد. این کودک ابتدای راه رشدِ

توجه مشترک

را به خوبی طی کرده است، چرا که بصورت معمول این مهارت در حدود سن ۶ تا ۱۲ ماهگی (معمولا ۹ ماهگی) و با هماهنگ کردن توجه خود با والدین توسط کودک نسبت به اشیا یا وقایع مورد علاقه کودک ایجاد می‌شود. همچنین معمولا تا ۱۸ ماهگی به تثبیت کامل می‌رسد. در واقع توجه مشترک به کودک این اجازه را می‌دهد که از دیگران یاد بگیرد و لذت هایش را با دیگران به اشتراک بگذارد.

بصورت طبیعی کودک باید در مورد این مهارت مهم به دو توانایی دست یابد:

  • ایجاد
  • پیروی

ایجاد:

  • یعنی اینکه کودک شروع‌کننده توجه مشترک باشد.

تصور کنید کودک با مادرش در پارک بازی می‌کند. هواپیمایی بالای سر آنها درحال پرواز است. کودک با هیجان به بالا نگاه کرده سپس نگاهش را به سمت مادر برمی‌گرداند و به هواپیما اشاره می‌کند و می‌گوید: مامان! اونو ببین. و مادرش در پاسخ می‌گوید: آره؛ اون یک هواپیماست!

کودک بدون اینکه چیزی از مادرش بخواهد توجه او را به هواپیما جلب کرده است و می‌خواهد تجربه‌اش از دیدن هواپیما را با مادرش به اشتراک بگذارد.
در واقع او مادرش را در یک موقعیت اجتماعی سهیم کرده است.
کودک از مواردی همچون اشاره کردن یا صداسازی و یا نگاه‌های متناوب بین شیء و مخاطب خود برای جلب توجه شخص دیگر استفاده می‌کند.

پیروی:

  • به این صورت که شخص دیگری (مثلا والد) شروع‌کننده توجه مشترک باشد و کودک از او پیروی کند.

مثلا کودکی که با مادرش در حال قدم زدن است و مادرش به یک گل اشاره می‌کند و می‌گوید “چه گل زیبایی” و سپس کودک نیز توجهش به سمت گل جلب می‌شود. در این سطح از توجه مشترک، کودک برای پیروی از شخص و جلب توجه نیاز به یک انگیزه و محرک دارد که البته معمولا اشیا و اتفاقات مورد علاقه کودک می‌توانند تامین کننده این انگیزه باشند! این شکل از توجه مشترک معمولا در سطوح پایین تر رشد و در سنین پایین تر اتفاق می‌افتد.

همچنین زمانی که کودک با شخص دیگری در مورد یک موضوع احساسات مشترک دارند و یا قصد مشترک برای انجام یک موضوع خاص دارند، در واقع درگیر توجه مشترک شده است!

تقسیم بندی سطوح

بصورت معمول سه سطح برای دسته‌بندی این مهارت در نظر گرفته می‌شود:

سطح سه گانه

  • بالاترین سطح این مهارت است و بصورتی است که دو فرد همزمان به یک شی یا حادثه نگاه می‌کنند و البته نسبت به این اشتراک آگاهی دارند. در واقع همین داشتن آگاهی است که این سطح از توجه مشترک را در درجات بالاتری قرار می‌دهد.

سطح دو گانه

  • همانند یک رفتار مکالمه مانند بین دو نفر (مثلا والد و کودک است) . در واقع بزرگسال و کودک به نوبت به تبادل ژست‌ها، صداها، گفتار و… می‌پردازند.

نگاه مشترک

  • پایین‌ترین و ابتدایی‌ترین سطح این مهارت است که در آن دو فرد به سادگی و بدون داشتن آگاهی از نگاه فرد دیگر به یک شی یا اتفاق یا … نگاه یا توجه می‌کنند.

 

رشد توجه اشتراکی

آغاز حساسیت به تماس مستقیم چشمی (هفته ۴ تا ۸) در نوزادان، یک نقطه مهم در مسیر رشد این مهارت خواهد بود. در واقع کودکان در ابتدا قادر خواهند بود که جهت نگاه دیگران را تشخیص دهند، سپس در چند ماه اول پس از تولد توجه خود را نسبت به محرک‌های مربوطه در محیط نشان داده و از شروع توجه مشترک توسط دیگران پیروی کنند.

با پایان سال اول، کودک به این توانایی می‌رسد که توجه دیگران را به سمت اشیاء و رویدادها جلب کرده و بدین ترتیب می‌تواند آغاز کننده توجه مشترک با دیگران باشد.

سایر نکات مهم :

۳ ماهگی: به صدا یا خنده‌های والدین پاسخ می‌دهند، لبخند می‌زنند و یا صداسازی می‌کنند.
۶-۸ ماهگی: نگاه والدین را دنبال می‌کنند.
۹ ماهگی: متوجه ژست‌های والدین می‌شوند و نگاه اجتماعی دارند.
۱۰-۱۲ ماهگی: اشاره را دنبال می‌کنند و سپس به والدین نگاه می‌کنند. در این مرحله همچنین می‌توانند از والدین تقلید کنند.
۱۲-۱۴ ماهگی: اشاره کردن را آغاز می‌کنند.
۱۵-۱۶ ماهگی: با صداسازی، اشاره و یا نگاه کردن به شی مورد علاقه خود توجه والدین را جلب می‌کنند.

بدین ترتیب توجه اشتراکی به طور معمول از دو ماهگی آغاز و تا حدود هجده ماهگی به تثبیت کامل می‌رسد.

البته ذکر این نکته ضروریست که در کودکانی که دچار اختلالاتی مانند کم‌توانی ذهنی یا اتیسم هستند موارد ذکر شده با تاخیر بیشتری ایجاد می‌شوند و یا حتی ممکن است تا سنین بالاتر دیده نشوند. به طور مثال کودک اتیسم تمایلی به برقراری ارتباط با دیگران ندارد، در بازی‌ها شرکت نمی‌کند و در مورد توجه مشترک مشکلاتی دارد. طبیعتا هرچه این اختلالات سریع‌تر تشخیص داده شوند احتمال پیشرفت کمتری خواهند داشت، که این مساله اهمیت توجه و احتیاط والدین را نمایان می‎کند.

چرا توجه اشتراکی مهم است؟

توجه مشترک یکی از راه‌های اصلی کودکان برای یادگیری زبان و درک و بیان کلمات، از طریق شنیدن صحبت‌های دیگران و مخصوصا والدین در مورد اشیا می‌باشد. در واقع زمانی که کودک به همراه دیگران به یک شی یا حادثه توجه می‌کند و آن فرد شروع به صحبت در مورد شی یا اتفاق مورد نظر می‌کند، به کودک در تطابق کلمه با آن پدیده کمک می‌کند. زمانی که این مساله بارها و بارها تکرار ‌شود تاثیر شگرفی در یادگیری زبان توسط کودک خواهد داشت.

مساله دیگری که این مهارت موجب بهبود آن می‌شود، رشد تعاملات و کنش‌های اجتماعی کودک است. در واقع کودک از این طریق می‌تواند نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و این اشتراک نظرات، او را برای انجام تعاملات سطح بالاتر در سنین بالاتر و در محیط مدرسه، کار، اجتماع و … آماده می‌کند.

سایر مهارت‌ها :

تغییر جهت نگاه بین اشیا و بزرگسالان (فهمیدن تفاوت‌ها)
رشد مهارت تقلید از دیگران
بهبود دستورپذیری و پیروی از دستورالعملهای دیگران
استفاده از حرکات و صداها در حین بازی و هماهنگی این موارد
رشد مهارت چرخش به عقب و جلو (برای ایجاد توجه مشترک)
افزایش تعاملات کودک
شناسایی نیات دیگران و هدایت اهداف آن‌ها به مسیر مورد نظر توسط کودک
رشد اجتماعی و عاطفی کودک و شرکت در تعاملات اجتماعی

در صورت عدم رشد این مهارت :

کودک بیش از حد به اشیای مورد علاقه‌اش توجه نشان ‌می‌دهد اما به اشخاص واکنش خاصی نشان نمی‌دهد. تصور کنید شما شی مورد علاقه کودک را به او نشان می‌دهید اما او صرفا به آن شی نگاه می‌کند و به درخواست‌های شما واکنشی نشان نمی‌دهد. این کودک در زمینه توجه مشترک دچار مشکلاتی است!
همچین در نبود این مهارت رشد زبان و البته تعاملات کودک دچار مشکل می‌شود و در این صورت کودک ممکن است دچار مشکلات عدیده ای ‌شود. مثلا وقتی نام کودک صدا زده می‌شود، او به خوبی توانایی پاسخ‌گویی ندارد و یا در مواقع مورد نیاز (مثلا زمانی که شی مورد علاقه اش در دسترس نباشد) از والدین درخواست نمی‌کند!

به هر صورت رشد توجه مشترک یکی از مهمترین ملزومات پایه‌ریزی رشد زبان و تعاملات اجتماعی کودک می‌باشد و توجه به آن برای بهبود وضعیت کودک در آینده بسیار ضروری است.

در مطالب بعدی به بررسی نکات بیشتری در زمینه روش‌های ایجاد و بهبود و البته کاربردهای توجه مشترک در کودکان خواهیم پرداخت…

 

بهار بحرینیان _کمال بنام

رشد بینایی کودک

پس از مطالعه مراحل اولیه  رشد بینایی در ادامه به تفضیل، مراحل پایانی رشد بینایی و تماس چشمی کودک شرح داده خواهد شد. 

۱۱ماهگی تا ۱ سالگی

پایان یک سالگی، پایان نوزادی کودک و شروع نوپایی او خواهد بود و البته همزمان توانایی های او در همه زمینه ها از جمله بینایی افزایش خواهد یافت. اکنون می­‌تواند چهره های آشنا را به خوبی تشخیص دهد، نقاط مختلف خانه را به خوبی ب­شناسد و از این نقاط برای بازی کردن استفاده ­‌کند. او می‌تواند از فضاهای کوچک از جمله روزنه های کوچک پنجره و … برای تماشای منظره بیرون استفاده کند. همچنین کودک اشیای مورد علاقه خود را بیشتر و بهتر می‌­شناسد و به مدت بیشتری ممکن است به آن ها خیره شود.

کودک به تدریج در تشخیص افراد نیز ماهرتر خواهد شد و می‌تواند افراد را از دور و یا از روی عکسشان تشخیص دهد. همچنین می‌­تواند حالت هایی مانند عصبانیت، خوشحالی، غم، ناراحتی و …را در چهره افراد تشخیص دهد و به آن ها واکنش نشان دهد. کودک همچنین به تمام اشیای دور و برش دقت کرده و اشیای مد نظرش را جست و جو می­‌کند. کامل شدن هماهنگی بینایی و حرکات دست ها از دیگر اتفاقاتی است که در این مرحله میتوان انتظار داشت. همچنین نگاه های کودک نیز ارادی تر خواهند شد.

والدین گرامی در نظر داشته باشید :

مساله دیگری که در این سن برای کودک باید در نظر داشت، تغییر احتمالی رنگ چشمان کودک خواهد بود. لازم به ذکر است تولد اکثریت نوزادان با رنگ چشم متمایل به آبی مساله ای تقریبا طبیعی است. اما به تدریج میزان رنگدانه های تیره تر در عنبیه کودک افزایش یافته و ممکن است رنگ چشمان کودک از آبی به به رنگ های تیره تر مانند سبز،خاکستری یا قهوه ای تغییر کند.

  • بعنوان نکته آخر می‌­توان در یک سالگی در جهت آزمودن توانایی های بینایی کودک،‌‌‌ با حرکت دادن یک جسم با سرعت از مقابل چشمان او  واکنش کودک را سنجید. کودک در این سن باید بتواند جسم را بدون چرخش سر و فقط با چشم تعقیب کند.

۱تا۳ سالگی

رشد بینایی کودک از بعد از ۱ سالگی نیز همچنان مسیر خود را به پیش می‌­برد. کودک تحت تاثیر مسائل محیطی و البته رشد عصبی و تکامل ساختارهای اعصاب بینایی و به طبع افزایش توانایی بینایی اش به تدریج دنیای خود را بهتر و بیشتر می­‌شناسد. در نتیجه هماهنگی درک و بینایی کودک بیشتر و بهتر می‌­شود. به تدریج همه مهارت های بینایی کودک به سمت هماهنگی به پیش می­‌روند.

از یک تا دو سالگی تدریجا کودک در درک فواصل مهارت بیشتری پیدا می­‌کند و می­‌تواند تمرکز خود را نسبت به اشیای دور و نزدیک تنظیم کند و برای دیدن دقیق تر اجسام آنها را به خود نزدیک تر کند. همچنین در پاسخ به درخواست دیگران برای نگاه کردن به یک نقطه خاص یا گذاشتن اشیا در مکانهای خاص (مثلا یک سوراخ) به تدریج تواناتر می­‌شود.

توانایی بینایی کودک به او در شناسایی اشیا و افراد مورد علاقه اش کمک می­‌کند و در پاسخ به صدای آنها واکنشی مثل لبخند نشان می‌­دهد. همچنین مثلا می‌­تواند یک تصویر خاص و مورد علاقه اش را در کتاب نشان دهد.نگاه کردن و شناختن چهره خود در آیینه از دیگر مواردی است که میتوان برای این بازه سنی به آن اشاره کرد.

سایر مهارتهای بینایی کودک تا ۳ سالگی:

  1. شناخت اسم رنگها
  2. شناخت اشیا
  3. دقت به اشیا در پاسخ به دستورات کلامی
  4. تقلید حرکات دیگران مخصوصا کودکان دیگر
  5. تطابق دادن اشیا مشابه با استفاده از ویژگی هایی مثل رنگ و شکل آنها
  • به صورت طبیعی نیز می­‌توان انتظار داشت که در پایان ۳ سالگی رشد بینایی کودک کامل شود و این مساله کودک را در شناسایی و ارتباط با دنیای اطرافش یاری کند.

شکل گیری تماس چشمی:

ردیابی و اصلاح بینایی یکی از اولین رفتارهای هدفمندی است که نوزاد انسان شروع به یادگیری می­‌کند.

تنها حدود ۶تا۷ ساعت پس از تولد، کودک علاقه ای مشخص به صورت مادرش(مراقبش) نشان خواهد داد و شروع به تقلید حالات چهره او یا هر مراقب دیگری می­‌کند. تماس چشمی معمولا در بازه زمانی ۴ تا۸ هفتگی برقرار می‌شود.در هفته پنجم تا هفتم افزایش میزان تماس چشمی­ و تاثیری که کودک از محیط اطرافش دریافت میکند، تاثیر بسزایی در اصلاح حالات چهره کودک خواهد داشت.

بین هفته ششم تا دهم گستره هماهنگی نگاه او در محیط های مختلف و در پاسخ به محرک های مختلف بیشتر خواهد شد و همچنین نگاه های مستقیم و هدفمند او به صورت مادر (مراقبش) افزایش خواهد یافت. فرآیند رشد بینایی کودک قدم به قدم پیش می‌­رود و کودک توانایی های بیشتری پیدا می­‌کند که این توانایی­ ها به کودک در جهت قرار گرفتن در فضای ارتباطی دنیای اطراف کمک شایانی خواهد کرد.

تماس بینایی به کودک در مسیر درک عواطف و احساسات و خواسته های اطرافیان کمک شایانی خواهد کرد. جهت درک این مساله می­‌توان به کنترل حرکات والد و مراقب در ۳ ماهگی توسط کودک و همچنین لبخند زدن در پاسخ به لبخند در ۵ ماهگی بواسطه توانایی های بینایی کودک اشاره کرد.

به طبع رشد توانایی های بینایی، رشد گفتار و زبان کودک نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. رشد عصبی و نورونی کودک رفته رفته کامل می­شود و ۹ تا۱۱ ماهگی سنی است که کودک می‌­تواند نگاه های واقعی بزرگسالان را دنبال کند.

نکته اخر:

به تدریج کودک چشمانش را ابزاری برای دیدن دنیای اطراف و تماس با محیط ها و افراد مختلف خواهد یافت. کودک با تماس چشمی بهتر میتواند درخواست هایش را به اطرافیان بفهماند و به تدریج متوجه می‌­شود که حالت های مختلف چهره بیان کننده احساسات مختلف هستند.

بدون شک یکی از مهمترین رویاهای هر پدر و مادری بسلامت گذر کردن دلبندشان  از مراحل مختلف رشدش می­‌باشد و یقینا تماس چشمی یکی از مهمترین مراحل این روند می‌­باشد.

در شرایط طبیعی پایان روند رشد بینایی کودک در ۳ سالگی می­‌باشد.

بد نیست بدانیم که تقریبا تمام کودکان در بدو تولد قادر به دیدن اشیا و افرادی که در دوردستشان قرار دارند نیستند چراکه در ابتدای تولد با نزدیک بینی متولد می­‌شوند و رفته رفته عمق دیدشان گسترده تر خواهد شد.

آزمونها و معاینات بینایی

مهم ترین نکته در این مورد در نظر گرفتن این مساله است که معاینات مربوط به رشد بینایی کودکان به موقع انجام شود.

  • اولین تست بینایی کودک را میتوان درحدود ۶ماهگی انجام داد که پزشک را در تشخیص بیماری ها و مشکلات احتمالی مانند دوربینی، نزدیک بینی، آستیگماتیسم و همچنین دقت و سلامت حرکات چشم راهنمایی می­‌کند. همچنین می­‌توان قدرت فوکوس و تمرکز چشمان کودک را در این مرحله سنجید.
  • معاینه و تست اصلی بینایی کودک در ۳ سالگی و پس از تکامل بینایی کودک و جهت غربالگری و تشخیص هرگونه مشکل احتمالی انجام می­‌شود.
  • سومین و آخرین تست بینایی کودک قبل از ورود به مدرسه باید صورت گیرد.

به صورت کلی اهمیت معاینه بینایی قبل از سن مدرسه در این است که پزشک می­‌تواند تشخیص دهد که آیا سیستم تصویری کودک به اندازه کافی رشد کرده است یا خیر و همچنین آمادگی چشمان کودک برای دریافت مطالب مدرسه و قدرت چشمان کودک برای خواندن و نوشتن را بسنجد.

در نظر گرفتن تغییرات بینایی نکته بسیار مهمی است و انجام این معاینات کودک و والدین را از این تغییرات آگاه تر می­‌سازد.

ذکر این نکته حائز اهمیت است که انجام این معاینات محدودیتی ندارد و می­توان در هر زمانی انجام داد چرا که معمولا کودکان مشکلات بینایی خود را گزارش نمی­‌کنند و به قدرت بینایی خود اطمینان دارند اما به هرحال اولویت انجام این تست ها در این سه زمان است.

تقویت تماس چشمی

با پایان سال اول زندگی کودک و افزایش قدرت عصبی عضلانی چشمان کودک استفاده از فعالیت هایی زیر می تواند در تقویت مهارت تماس چشمی کودک موثر باشد:

♦ بازی با لگوها، رنگ آمیزی، برش مواد مختلف و …به  تقویت هماهنگی چشم و دست و درک عمق و تمرکز کودک کمک می­‌کند.

♦ والدین می‌توانند با استفاده از مواردی مانند استفاده از اسباب بازی های رنگی، تحریک چشمان کودک با استفاده از سایر وسایل رنگی، تشویق کودک به خواندن متن ها، تحریک تخیل کودک و …به تقویت بینایی کودک کمک کنند.

♦ در نظر گرفتن نقش سبک زندگی و استفاده از رژیم غذایی مناسب نیز به تقویت بینایی کودک کمک می‌کند. استفاده از مواد غذایی همچون سبزیجات از جمله هویج، آووکادو، آجیل و دانه های روغنی، حبوبات، روغن ماهی و … به تقویت مهارتهای بینایی کودک کمک شایانی می‌کند .

سخن آخر با خانواده ها

به صورت کلی هر چیزی که توجه کودک را بصورت شما جلب کند و تمرکز کودک را به ناحیه صورت و چشمان شما منعطف کند، می‌­تواند در افزایش مهارت های تماس چشمی کودک موثر باشد. در این مسیر بهره گرفتن از اشیا و وسایل مورد علاقه کودک می­تواند به طرز چشمگیری موثر باشد.

◊ مثلا اینکه اشیای مورد علاقه کودک را در جلو چشمان خود بگیرید و سپس با پنهان کردن آنها در پشت سر خود توجه کودک را به ناحیه چشمان خود جلب کنید.

◊ صدا و استفاده از اشیا صدادار همانند جغجغه در محدوده صورت نیز می‌تواند کودک را بیشتر و بهتر به تمرکز بر چشمان فرد مقابلش ترغیب کند.

◊ استفاده از بیان چهره ای از طریق مواردی همچون ترغیب کلامی کودک و همچنین به کار بردن حالت اغراق و تاکید در بیان احساسات و خواسته های خود از کودک یک روش موثر می‌­باشد.

◊ همچنین خوردن لقمه های غذا بصورت مکرر ، پشت سرهم پوشاندن صورت با استفاده از یک روسری رنگی و سپس برداشتن روسری برای جلب توجه کودک به ناحیه صورت، باد کردن یک بادکنک و تلاش برای برقراری تماس چشمی با کودک پس از هر بار باد کردن بادکنک، و… راهکارهای ساده ایست که والدین می­توانند برای بهبود تماس چشمی کودکان خود به کار ببرند.

افزایش میزان و کیفیت تماس چشمی کودک یکی از موثرترین روش های برقراری ارتباط کودک با دنیای اطرافش می‌­باشد و به کارگیری روش های ساده و در عین حال موثر می­‌تواند کودک را در راه ارتباط با دنیای اطراف و به طبع آن رشد و تکامل جسمی و روحی و شناختی و … یاری نماید.

 

کمال بنام

رشد تقلید

تقلید یکی از مهمترین مسائل شناختی پیرامون کودکان است که همواره از دغدغه های اساسی هر والدینی به شمار می‌رود. مطلب پیش رو نگاهی تفضیلی به این مهارت بسیار مهم دارد.

نوزاد سه هفته ای با دیدن پدرش که زبان خود را بیرون آورده است همان عمل را تکرار می‌کند و زبان خود را بیرون می آورد. نوباوه (کودک ۲ تا ۵ سال) چهارده ماهه با دیدن نرمش برادرش همانند او دست خود را به سمت بالا کشش می دهد و کودک پنج ساله همانند مادرش، با اسباب بازی هایش آشپزی می کند.

موارد ذکر شده، مثال های مختلفی از کپی برداری رفتار توسط کودکان در سنین مختلف است. این مهارت در نظریه های علمی “تقلید” نامیده می‌شود.  این مساله همواره در نظریات علمی مرتبط با رشد کودک زیر ذره بین بحث و بررسی قرار گرفته است.

تقلید چیست ؟

کپی کردن یا اجرای یک فعل است که با درک یک عمل مشابه در حیوان یا انسان دیگر برانگیخته شده است. در تقلید باید حتما یک مدل که توجه و پاسخ تقلیدگر به سمت او منعطف است، وجود داشته باشد.

تقلید در نوروساینس

ما می توانیم حرکات، اعمال، رفتارها، ژست ها، حالات مختلف چهره، صداها(محیطی)، آواسازی ها و گفتار دیگران را تقلید کنیم. این موضوع که ما انسانها «سیستم تقلید» را بطور اختصاصی در مغز داریم، یک دانش قدیمی عصب شناختی است که از اکتشافات دانشمندی به نام کارل لیپمن می‌باشد. بخش مهم مطالعات لیپمن حول این موضوع بوده که تقلید از توانایی هایی است که در بیمارانی با آسیب در دو ناحیه لوب پریتال و فرونتال، دچار آسیب جدی شده است. بنابراین مکانیسم خاصی دراین دو ناحیه وجود دارد که در تقلید دخالت دارد.

در یافته های دیگر علم عصب شناختی کلاسیک «نورون های آینه ای» مورد بررسی قرار گرفته اند. مطالعه مغز انسان ها با fMRI ثابت کرده که نورون های آینه ای شبکه ای از نورون ها در قشر فرونتال تحتانی و قشر پریتال تحتانی هستند که در زمان تقلید فعال می شوند.

پژوهش اول:

محققان دانشگاه واشنگتون اولین شواهد از پروسه های مغزی را که هنگام تقلید در ذهن کودک رخ می‌دهد، پیدا کرده‌اند. یافته های این محققان الگوهای خاص فعال سازی را در مغز کودکان هنگام مشاهده ی فرد بالغی که  فعالیتی را با قسمت های مختلف بدنش انجام می‌دهد، نشان می دهد.

در گروهی از کودکان ۱۴ ماهه با مشاهده یک فرد بالغ که از دستش برای لمس یک اسباب بازی استفاده می‌کرد، ناحیه مربوط به حرکت دست در مغز کودکان فعال می‌شد. همچنین در گروه دیگری از کودکان با مشاهده فرد بالغی که اسباب بازی را تنها با پایش لمس می‌کرد، ناحیه مربوط به حرکت پا در مغز کودکان فعالیت بیشتری را نشان می‌داد.

کودکان بینندگان با دقت و با ذکاوتی هستند و در یادگیری از دیگران زبده هستند و وقتی افراد دیگر را مشاهده می کنند مغزشان فعال می شود. این مطالعه قدم اول در فهمیدن اینکه «چگونه کودکان از طریق تقلید یاد می گیرند» از طریق علم نوروساینس بوده است.

پژوهش دوم:

در طی این آزمایش از کلاه هایی استفاده شد که در آنها سنسورهایی تعبیه شده بود. این سنسورها فعالیت مغز را در مناطقی از قشر مغز که مربوط به حرکات دست و پا هستند، نشان می‌داد. نوزاد درحالی که روی پای والد خود نشسته بود آزمایشگری را مشاهده می‌کرد که یک اسباب بازی را که روی میز کوتاهی بین او و خودش قرار داشت، لمس می کرد. اسباب بازی یک برجستگی داشت و روی پایه ای محکم تعبیه شده بود. وقتی که آزمایشگر آن برجستگی را با دست یا پایش لمس می کرد، یک موسیقی پخش می شد و کاغذهای رنگی درون برجستگی می‌چرخیدند. آزمایشگر عمل را تکرار می‌کرد و بعد از هر ۴ فشار استراحت می‌کرد تا زمانی که کودک علاقه اش را از دست می‌داد.

یافته ها نشان می دهد وقتی کودکان دیگران را می‌بینند که فعالیتی را با قسمت خاصی از بدنشان انجام می دهند، مغزشان به طریق مشابهی فعال می‌شود. این نکته اثبات می‌کند که برای تقلید ارادی کودکان نیاز به یکسری یادگیری های پایه‌ای دارند، مثلا باید تفاوت بین دست و پا را بدانند!

برای تقلید کردن از فرد دیگر کودک ابتدا باید استدلال کند که آن فرد از کدام قسمت بدنش استفاده کرده است. سپس بخش مربوط به آن قسمت بدن در مغزش فعال ‌شود و بنابراین بفهمد که باید از کدام بخش بدن خود استفاده کند!

 

تقلید در نوزادان

نوزادان توانایی درک نتایج اعمال قبل از رخ دادن آنها را دارند، بنابراین براساس این توانایی آنها به گونه ای می‌توانند چیزی را که دیده اند کپی برداری کنند. اندرو ملتزوف روانشناس آمریکایی آزمایشی را برروی نوزادان ۱۴ ماهه ای که رفتار بزرگسالان را تقلید می کردند اجرا کرد. بر این اساس او به این نتیجه رسید که نوزادان قبل از تلاش برای تقلید یک رفتار، درکی از هدف موردنظر (رفتاری که میخواهند تقلید کنند) را دارند، حتی اگر در کپی برداری از آن شکست بخورند. براساس نتایج به دست آمده از آزمایش‌هایی که در میلمن سنتر دانشکده پزشکی دانشگاه میامی اجرا شد، می‌توان دریافت نوزادان قادر به تقلید حالت های چهره در چند روز اول زندگی هستند.

در حدود ۸ ماهگی کودکان قادر به تقلید از مراقب خود هنگام بازی هایی مثل دالی موشه هستند. همچنین می توانند ژست های آشنا مثل بای بای کردن و دست زدن را تقلید کنند.
در حدود ۱۸ ماهگی نوزادان شروع به تقلید بعضی از اعمال بزرگسالان مانند برداشتن گوشی تلفن اسباب بازی و گفتن سلام، جارو کردن با جاروی اسباب بازی و… می کنند.

 

تقلید در نوباوه گان ( ۲ تا ۵ سال)

در حدود ۳۰-۳۶ ماهگی، نوباوه گان شروع به تقلید از بزرگسالان بصورت تظاهر به آماده شدن برای کار و مدرسه می کنند!
آنها کلماتی که بزرگسالان در گفتار خود می گویند را تقلید می کنند. برای مثال کلمه کاسه را وقتی که بزرگسالی می گوید “آن کاسه را بده” تکرار می کنند. همچنین ممکن است شیوه‌ی ارتباطی اعضای خانواده را با استفاده از ژست ها و کلمات مشابه کپی کنند. برای مثال یک نوباوه وقتی ببیند پدرش از مادرش خداحافظی می‌کند، خواهد گفت بای بای مامان!

نوباوه گان دوست دارند از والدینشان تقلید و به آنها کمک کنند (مثلا دوست دارند ظرف شستن مادرشان را تقلید کنند و در عین حال ظرفها را بشورند).

روانشناس کارول اکرمن در زمینه تقلید نوباوه از نوباوه، تحقیقاتی انجام داده است. او دریافت که کودکان در سن ۲ سالگی خود را وارد بازی های تقلیدی می‌کنند تا با همدیگر ارتباط برقرار کنند.

سه الگوی رایج تقلیدی که اکرمن به آنها دست یافته است شامل:

  • دوسویه
  • به دنبال رهبر
  • هدایت-پیروی

 

  • بازی تقلیدی دوسویه

رایج ترین نوع بازی تقلیدی است که طی آن دو کودک به ترتیب و مکررا عملی را برای بازی انجام می دهند، مثلا توپ را به هوا پرتاب می کنند.

  • بازی تقلیدی به دنبال رهبر

همانطور که از اسمش پیداست شامل کودکی می شود که رفتارهای متفاوت کودک دیگری را به ترتیب تقلید می‌کند.

  • بازی تقلیدی هدایت-پیروی

همانند بازی تقلیدی به دنبال رهبر است با این تفاوت که حرکات این بازی به فضای بیشتری نیاز دارند. مانند حرکات لی لی کردن از نقطه ای به نقطه دیگر و مسابقه دادن در طول اتاق.

عملی که در نوباوه گان در سنین مختلف تقلید می‌شود، متفاوت است. در برخورد با یک موقعیت برابر، نوباوه گان ۲ ساله بیشتر به تقلید حرکتی می‌پردازند و نوباوه گان ۳ ساله به تقلید شفاهی تمایل بیشتری دارند.

انواع تقلید

 

خودکار (Automatic imitation)

وقتی یک محرک برای تقلید ارائه می‌شود، تقلید خودکار خیلی سریع انجام می‌شود. در واقع اگر همراه با فعلی که برای تقلید ارائه می‌شود دستوری هم جهت با آن صادر شود، سرعت تقلید افزایش می‌یابد.

برای مثال نوعی بازی طراحی شد که در آن به کودکان گفته می‌شد از دستورات بزرگسالان پیروی کنند. بزرگسالان ابتدا دستوری می‌دادند و سپس عملی را به عنوان الگوی تقلید ارائه می کردند، دسته ای از اعمال همسوی دستور بود و دسته ای متفاوت. برای مثال به کودک گفته می‌شد مشت کن و سپس همان عمل انجام می‌شد و یا می‌گفتند مشت کن و سپس به عنوان الگو، دستشان را باز می‌کردند. هنگامی که دستور با الگو همسو بود کودکان زودتر پاسخ می دادند.

به این عمل، تقلید خودکار می‌گویند.

اضافی(Over imitation)

تقلید اضافی تمایل شدید کودک برای کپی برداری از تمام رفتارهای الگوی فرد بزرگسال است. حتی مولفه هایی که برای انجام وظیفه لازم نیستند. در واقع این نوع تقلید نشان می‌دهد افراد از تقلید استفاده می‌کنند تا با دیگر افراد ارتباط برقرار کنند.

در آزمایشی برای اثبات نقش ارتباطی این نوع تقلید به افراد گفته شد اسباب بازی ای را از جعبه ای دربیاورند. در این آزمایش هم از افراد بزرگسال و هم از کودکان استفاده شد. برای آزمایش ابتدا نمایشی از عمل نشان داده می‌شد. در نمایش فردی را می‌دیدند که جعبه را باز می‌کند و اسباب بازی را بیرون می‌آورد اما نکته کلیدی این است که همراه این عمل یک فعل اضافه انجام می‌شد. در واقع ابتدا به بالای جعبه با انگشت ضربه زده می‌شد و سپس در آن را باز می‌کردند.

مشخص شد که هر دو گروه کودکان و افراد بالغ از هر سنی آن فعل را کپی برداری می‌کنند. آنها می‌دانستند برای باز کردن در جعبه نیازی به ضربه زدن نیست اما آن کار را تنها برای اینکه عملی اجتماعی بود انجام می‌دادند. آنها در صورتی که می‌دانستند شخصی تماشایشان می‌کند و یا افرادی بطور اجتماعی اینکار را با آنها انجام می‌دادند، عمل را بیشتر اجرا می‌کردند. البته در بزرگسالان این رفتار متفاوت است و تنها در بعضی بافت ها اجرا می‌شود اما کودکان در همه ی بافت ها بدون تمایز آن را انجام می‌دهند.

معوق(Deferred imitation)

پیاژه اصطلاح تقلید معوق را ابداع کرد و بیان کرد این تقلید در نتیجه افزایش توانایی کودکان برای شکل دادن نمونه های ذهنی رفتار اجرا شده توسط دیگران به‌ وجود می آید. درواقع این تقلید توانایی تولید دوباره رفتار یا سلسله رفتارهای قبلی است که نمونه ای از آنها درحال حاضر در محیط درحال اجرا نمی‌باشد.

با افزایش سن کودک توانایی اش برای تقلید معوق افزایش می‌یابد، به ویژه در دوسالگی. از دوسالگی کودکان قادر به تقلید سلسله رفتار، با تاخیری تا حداکثر ۳ ماه هستند. این توانایی به این معناست که آنها قادر هستند دانشی که از یک موقعیت محیطی یا یک شی بدست آورده اند را به موقعیت یا شی دیگری تعمیم دهند.

 

مرضیه اکبری

محمد حسین حمداللهی

رشد بینایی و تماس چشمی

اهمیت ارتباط اجتماعی و کنش و واکنش با دنیای اطراف بر هیچکس پوشیده نیست. شکل گیری ابزارها و شیوه های این ارتباط از همان سالهای اولیه زندگی پایه ریزی می‌شود. نقش والدین و محیط زندگی کودک در هرچه بهتر شکل گرفتن تماس چشمی و قوه بینایی اگر از خود کودک بیشتر نباشد، قطعا کمتر نیست.

یکی از کارآمدترین ابزارهای انسان برای ارتباط، تماس چشمی و استفاده از قدرت بینایی برای انجام این مهم است.

کودک تازه به دنیا آمده دید مبهمی نسبت به دنیای اطراف خودش دارد و در طول سال ها در معرض محرک‌های مختلف قرار گرفتن و البته رشد عصبی_حرکتی، به مرور تصویر واضح تری از دنیای اطراف خودش خواهد ساخت.

طبیعتا سال اول زندگی کودک حاوی مهمترین تغییرات در مسیر رشد و  تکامل بینایی کودک و ساخت تصویر روشنی از دنیای اطراف خودش است. این تصویر در تعامل کودک با دنیای اطراف خودش نقش حیاتی خواهد داشت. در نهایت تعامل کودک با دنیای اطراف با استفاده از تماس چشمی و تکامل بینایی به رشد و بالندگی کودک در سایر جنبه ها نیز کمک شایانی خواهد کرد.

رشد بینایی

۱ ماهگی

سیستم عصبی نوزاد تازه به دنیا آمده هنوز به طور کامل رشد نیافته است. حس شنوایی نوزاد در همان دوران جنینی و در رحم مادر تکامل می‌یابد اما حس بینایی اینگونه نیست. نوزاد تازه به دنیا آمده دید مبهمی نسبت به دنیای اطراف خودش دارد و تقریبا همه چیز را بصورت تار می­‌بیند.

نوزاد حتی در تشخیص رنگ ها نیز به همین صورت عمل می­‌کند و رنگها را به صورت سیاه و سفید می‌بیند. در ابتدا حساسیت مردمک چشم نوزاد نسبت به نور دریافتی نیز بسیار بالاست اما رفته رفته این حساسیت پایین آمده و نوزاد تحمل بیشتری در دریافت نور و رنگ از دنیای اطراف خودش نشان خواهد داد. به تدریج روند تکامل این حس به پیش می‌رود و نوزاد درک واضح تری نسبت به دنیای اطراف خودش پیدا می‌کند.

در هفته اول دید کودک به حدود ۳۰سانتی متر می‌رسد و این فاصله تقریبا با فاصله صورت مادر با نوزاد هنگام شیر دادن برابر است. سپس کودک می‌تواند به تدریج چهره ها را تشخیص دهد. البته هرچه این چهره ها بیشتر در معرض دید کودک قرار گیرند قاعدتا کودک بهتر آنها را به خاطر خواهد سپرد.

به طبع آن ابتدا کودک قادر به تشخیص چهره پدر و مادر و سایر نزدیکان خودش خواهد بود. این اتفاق تقریبا در پایان هفته دوم نوزادی رخ خواهد داد. در این زمان کودک به کسانی که در حوزه دید او قرار گیرند خیره خواهد شد.

در هفته سوم کودک به میزان بیشتری به محیط اطراف خود دقت خواهد کرد و به مدت بیشتری خیره خواهد ماند.

در پایان ماه اول میتوان انتظار داشت که کودک با مادرش تماس چشمی برقرار کند و دریچه های جدیدی از ارتباط با دنیای اطراف برقرار کند. البته بازه زمانی برقراری ارتباط چشمی حتی تا ۸ هفتگی هم ممکن است طول بکشد

 سایر توانایی های کودک در پایان ماه اول:

  1. برگشتن به سمت منبع نور
  2. دنبال کردن اشیا به صورت افقی
  3. تشخیص و تمرکز بر روی صورت افراد

۲تا ۳ ماهگی

در دوماه اول هماهنگی بینایی نوزاد چندان بالا نیست اما پس از دو ماه به تدریج میزان این هماهنگی بالاتر می‌رود. نوزاد در این زمان حساسیت و کنجکاوی بیشتری نسبت به محیط اطراف خود نشان خواهد داد.

به طبع توانایی نوزاد برای مواردی نظیر:

  1. افزایش تعادل بین دو چشم
  2. افزایش هماهنگی دو چشم برای ردیابی اشیا
  3. ارتباط چشمی با افراد بالاتر می­‌رود

در این بازه رفته رفته حرکات چشم کودک در عین حال که افزایش می‌یابد، منظم تر و هماهنگ تر هم می‌شود. کودک رفته رفته می‌تواند هر دو چشم خود را بر روی یک جسم ثابت نگه دارد و برای تمرکز بر روی اجسام بدون چرخش دادن سر خود تنها از حرکات چشمانش استفاده کند. در عین  حال حرکات افقی و نیز حلقوی اجسام را با چشمان خود دنبال می‌کند.

در پایان ۳ ماه کودک علاقه بیشتری به تماشای اجسام هندسی نظیر اجسام حلقوی نشان می‌دهد. در این سن کودک می‌تواند متوجه دست و پای خود شده و تدریجا هماهنگی میان حرکات چشم و بینایی نوزاد با حرکات دست و پا نیز بالاتر می‌رود. یکی از نتایجش می‌تواند تکان دادن دست ها و پاهایش با دیدن یک جسم خاص باشد.

کودک در ۲ ماهگی با استفاده از قدرت بینایی خود توانایی بیشتری برای تشخیص چهره ها و افراد نشان می‌دهد. از دیدن چهره ها و افراد آشنا لذت می‌برد و اولین لبخند را در واکنش به دنیای اطراف نشان می‌دهد. و به طبع آن اشتیاق بیشتری به تماس چشمی با دنیای اطراف نشان می‌دهد.

در نظر داشته باشید :

از آنجایی که در این بازه توجه نوزاد نسبت به محرک های سمعی_بصری افزایش یافته، می‌توان با استفاده از آویزان کردن این محرک ها از جمله عروسک های رنگی روی تخت نوزاد به تقویت بینایی نوزاد کمک کرد.

محدوده دید نوزاد در این سن حدود ۳۰سانتی متر و در یک حوزه ۱۸۰درجه ای میباشد.

رشد بینایی


۴تا۶ ماهگی

۶ماهگی نوزاد همزمان است با تغییرات و پیشرفت های شگرف در مراکز بینایی مغز کودک که به نوزاد کمک خواهد کرد که واضح تر ببیند و چشمان خود را سریع تر و دقیق تر حرکت داده و اجسام متحرک را با چشمان خود زیر نظر گرفته و دنبال کند.

از ابتدای این بازه سنی به تدریج دقت و عمق بینایی کودک افزایش یافته و میدان دید او نیز گسترده تر می‌شود، این مساله به نوزاد این امکان را می­‌دهد درک عمیق تری از محیط اطراف خود داشته باشد.

هماهنگی میان چشم و سایر اعضای بدن از جمله دست های کودک در این زمان تدریجا بیشتر می­‌شود. این مساله به کودک این امکان را می­‌دهد که اشیا را راحت تر مکان یابی کرده و آنها را در دست بگیرد.

در حیطه بازی نیز نوزاد با استفاده از این توانایی به تدریج راحت تر می­‌تواند دست و پای خود را تکان داده و با اسباب بازی ها بازی کند. همچنین نوزاد به تدریج می‌تواند چشم هایش را مستقل از سر تکان داده و اشیا را دنبال کند.

تصور کنید در این زمان اسباب بازی از دستان کودک بیفتد، نوزاد شما باید قادر به دنبال کردن آن با استفاده از چشمانش باشد. به تدریج دنبال کردن اشیای کوچکتر نیز به توانایی های کودک اضافه خواهد شد. همچنین از ۵ ماهگی کودک به دستان خودش علاقه نشان می­‌دهد و حرکات انگشتانش را در حین بازی زیر نظر خواهد گرفت.

از حدود ۴ ماهگی کودک به تدریج می­‌تواند رنگ ها را واضح تر ببیند و رنگ های تندتر را تشخیص دهد. حتی می‌توان اظهار داشت که رفته رفته از این لحاظ همانند بزرگسالان عمل کرده و البته قادر خواهد بود همه رنگ های موجود در رنگین کمان را تشخیص بدهد.

والدین گرامی:

مجموعه این توانایی ها به شما این امکان را می‌دهد که در این بازه سنی اولین معاینه چشمی و بینایی را روی کودک انجام دهید که این خود نقطه عطفی در روند رشد کودک می‌باشد.

یک آزمایش ساده برای درک توانایی های بینایی کودک در این زمان می‌­تواند قرار دادن جسم مورد علاقه کودک در طرفین او به گونه ای که نسبت به آن دید نداشته باشد و کودک باید با تکان دادن خود وضعیتش را نسبت به آن جسم تنظیم کند.

با قوی تر شدن ماهیچه های چشم نوزاد در این سن و ارسال پیام هایی از جانب مغز هماهنگی میان چشم های کودک افزایش یافته و به تدریج دید دو چشمی پیدا می‌کند. سپس کودک قادر خواهد بود مردمک چشمان خود را همزمان به چپ یا راست تکان دهد.

هشیاری نوزاد نیز نسبت به محیط خود بیشتر می­‌شود و همچنین نسبت به انعکاسات و تحرکات محیطی حساس تر می‌شود.

توانایی های بینایی کودک در پایان ۶ ماهگی:

  1. افزایش مدت زمان تمرکز
  2. تشخیص دادن بطری و هدایت آن به سمت دهان خودش
  3. دیدن خودش در آینه
  4. افزایش علاقه به اجسام و اسباب بازیهای رنگی

۷تا۱۰ماهگی

به تدریج کودک از دنیای تار و مبهم خود فاصله گرفته و دنیای اطراف را واضح و دقیق می­‌بیند. درک فاصله و عمق برای کودک راحت تر شده و در پرتاب اشیا نیز دقیق تر می­‌شود. خودش کم کم می‌تواند به سمت اشیای مورد علاقه اش حرکت کرده و دستش رابه سمت آنها دراز کند. انجام دادن بازی هایی مثل دالی موشه نیز که بینایی نقش مهمی در آنها دارد، اندک اندک به توانایی های کودک اضافه می­‌شود .

سایر توانایی های بینایی کودک در این سن :

  1. علاقه نشان دادن به تصاویر
  2. توجه بیشتر به اشیای کوچک
  3. تشخیص بهتر در مورد اشیایی که پنهان شده اند
  4. افزایش آگاهی از بدن خود
  5. تشخیص بهتر و بیشتر رنگها

رشد بینایی کودک از ۱۰ ماهگی تا ۳ سالگی + فیلم  .

 

کمال بنام

رشد گفتار از ۲ تا ۵ سالگی

پس از بررسی رشد گفتار کودکان تا ۲ سالگی (کلیک کنید)، اکنون میخواهیم بدانیم کودکان ۲ تا ۵ ساله چگونه مسیر رشد طبیعی گفتاری خود را طی خواهند کرد.

رشد گفتار

۲ تا ۳ سال

  • خزانه واژگان بیانی حدود ۱۰۰ تا ۳۰۰ کلمه ای.
  • خزانه واژگان درکی حدود ۵۰۰ تا ۹۰۰ کلمه ای.
  • ۵۰ تا ۷۰ درصد گفتار کودک قابل درک است.
  • از جملاتی کوتاه استفاده می‌کنند.
  • جملات ۳ کلمه ای بکار می‌برند.
  • گفتار دقیق تر می‌شود اما ممکن است هنوز بعضی از صداها را بطور کاملا صحیح تولید نکنند و غریبه ها نتوانند هرآنچه کودک می‌گوید، متوجه شوند.
  • دستورالعمل های ساده را دنبال می‌کنند، مثل : خرسی را روی تخت بزار .
  • برخی مفاهیم فضایی و مکانی را می‌شناسند و به درستی بکار می‌برند، مثل : در- روی
  • با اعضای خانواده خود گفت و گو می‌کنند.
  • به داستان ها گوش می‌دهند.
  • به سوالات ساده پاسخ می‌دهند.
  • شروع به استفاده از ضمیرهایی مثل: /من/ یا /تو/ می‌کنند.
  • استفاده از ضمایر مربوط به خود، مثل : /مال من/
  • شروع به استفاده از کلمات جمع می‌کنند، مثل : کفش ها
  • از افعال ساده ی گذشته استفاده می‌کنند.

زمان هشدار

  1. کودکتان به جای پاسخ به پرسش ساده شما، تنها از خود صدا در می‌آورد!
  2. شما و نزدیکان به سختی صحبت های کودکتان را متوجه شوید.
  3. فرزند شما بیش از ۲ کلمه را در کنار هم قرار نمی‌دهد.
  4. تلاش های ناموفقی برای صحبت کردن دارد.
  5. به خوبی گوش نمی‌دهد.

در صورت بروز این موارد حتما متخصص گفتار و زبان را مطلع سازید.

۳ تا ۴ سال

  • خزانه واژگان بیانی حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه ای.
  • خزانه واژگان درکی حدود ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه ای.
  • بیشتر کودکان از جملات ۴ تا ۶ کلمه ای استفاده می‌کنند.
  • دستورالعمل هایی مثل: «اینو برام درست کن» را می‌گویند.
  • سوالاتی در قالب «چرا – کجا – چی » می‌پرسند.
  • درمورد کارهایی که انجام داده اند، صحبت می‌کنند و تقدم و تاخر رویداد ها را رعایت می‌کند.
  • داستان می‌گویند یا شعر می‌خوانند.
  • با خودشان یا اسباب بازی هایشان صحبت می‌کنند.
  • اشیا را همانند غذاها یا لباس ها دسته بندی می‌کنند.
  • غریبه ها نیز میتوانند بسیاری از صحبت های آنها را بفهمند.
  • قادر به توصیف کاربرد اشیا هستند، مثل: ماشین یا چنگال
  • ایده ها و احساسات خود را بیان می‌کنند نه اینکه صرفا در مورد اشیا اطرافشان صحبت کنند.
  • برخی رنگ ها را می‌شناسند و اسم آن ها را می‌دانند.
  • عملکرد اشیا را می‌دانند.
  • قیاس های کلامی ساده را بیان می‌کنند.

زمان هشدار

  1. فرزند شما کلمات را تکرار می‌کند ولی بنظر می‌رسد درکی از آنها ندارد.
  2. افراد دیگر به سختی متوجه می‌شوند که کودکتان چه می‌گوید.
  3. فرزندتان کلمات را در جایگاه های غیرعادی بکار می‌برد.

در این صورت حتما به متخصص گفتار و زبان مراجعه کنید.

رشد گفتار

۴تا ۵ سال

  • گفتار کودک قابل فهم است ولی در تلفظ کلمات طولانی مشکل دارند.
  • نحوه انجام کارها مانند نقاشی کشیدن را توصیف می‌کنند.
  • مواردی که به یک دسته بندی تعلق دارند مانند حیوانات یا وسایل نقلیه را لیست می‌کنند.
  • به سوالات /چرا/ پاسخ می‌دهند.
  • از جمله های ۴ تا ۸ کلمه ای استفاده می‌کند.

۵سالگی

  • خزانه واژگان ۱۰۰۰۰ کلمه ای و بیشتر
  • بیشتر کودکان از جملاتی مانند بزرگسالان استفاده می‌کنند.
  • قادر به تولید صحیح اکثر صداها هستند.
  • از جملات مرکب و پیچیده استفاده می‌کنند.
  • قادر به توضیح معنی برخی کلمات هستند.
  • از جملات برای توصیف اشیا و موقعیت ها استفاده می‌کنند.
  • نحوه حل یک مشکل ساده را توضیح می‌دهند.
  • می توانند تا ۱۰ یا بیشتر بشمارند.

زمان هشدار

  1. فرزند شما از جملات کاملی استفاده نمی‌کند.
  2. کودکتان دوست ندارد با دیگران صحبت کند.
  3. فرزندتان در دنبال کردن دستورالعمل ها مشکل دارد.

در این شرایط حتما متخصص گفتار و زبان را مطلع نمایید.

نگاهی کوتاه به روند رشد گفتار کودک از تولد تا پنج سالگی  :

رشد گفتار

«روند بیان ضمایر شخصی»

من – اون

تو – شما

اینا

ما

اونا

«روند بیان ضمایر مشترک»

خودم – خودت

خودش

خودمون – خودتون – خودشان

«روند کاربرد انواع قیدها»   

قید مکان

قید زمان

قید حالت

صفت برتر

صفت توصیفی منفی

«روند کاربرد انواع صفت»

صفات توصیفی

صفت اشاره

صفت شمارشی

در صورت مشاهده هرگونه انحراف از طیف طبیعی با متخصص مشورت نمایید.

 

میترا تاجیک

انواع حافظه

برای بررسی انواع حافظه نخستین نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که ۳ نوع حافظه وجود دارد:

  • حسی
  • کوتاه مدت
  • بلند مدت

پردازش اطلاعات از حافظه حسی شروع می‌شود به سمت حافظه کوتاه مدت حرکت می‌کند و درنهایت به حافظه بلند مدت منتقل می‌شود.

انواع حافظه

۱.حافظه حسی (sensory memory)

حافظه حسی کوتاه ترین نوع حافظه ماست و بسیار زود گذر است. حافظه حسی همانطور که از اسمش پیداست، به عنوان یک میانجی برای محرک هایی که از طریق حواس پنج گانه ما دریافت شده اند؛ عمل می‌کند. این محرک ها برای لحظه ای کوتاه -به طور معمول کمتر از نیم ثانیه- حفظ می‌شوند.

مثل یک تصویر، یک رایحه یا یک صدا.

حافظه حسی دارای سه زیر شاخه اصلی است:

 

  • حافظه نمادین(Iconic memory)

این حافظه به خاطرات بصری (بینایی) مربوط است. حافظه نمادین بسیار زودگذر است و به این صورت عمل میکند که مغز شما تصویری را که فقط لحظاتی پیش دیده اید به یاد می آورد و حتی پس از حذف تصویر، آنچه را که خیلی سریع و مختصر دیده است؛ «به یاد می‌آورد». هرآنچه را پس از گذشت نیم ثانیه به یاد داشته باشید، به حافظه کوتاه مدت شما منتقل می‌شود.

مثال:

شما به هرآنچه در یک اتاق است نگاه می‌کنید و تخت خواب،میز،کمد و… را مشاهده می‌کنید و چشمان خود را می‌بندید. حافظه نمادین شما هر آنچه را که دیده بودید، به یاد می آورد.

  • حافظه حس شنوایی(Echoic)

حافظه آیکوئیک که حافظه ی حسی-شنوایی نیز نامیده می‌شود، مربوط به خاطرات شنیداری (صوتی) است. به طور کلی، حافظه Echoic اندکی بیشتر از حافظه iconic ذخیره سازی انجام می‌دهد.(حدود ۳-۴ ثانیه)

مثال:

اگر شما چند نت از یک موسیقی را بشنوید، ممکن است بتوانید آنها را بلافاصله پس از اتمام موسیقی دوباره تکرار کنید. با این حال اگر چند دقیقه دیگر دوباره همان موسیقی پخش شود، ممکن است نتوانید آن را بخاطر بیاورید مگر اینکه به حافظه کوتاه مدت شما منتقل شده باشد.

  • حافظه وابسته به لمس(Haptic memory)

این حافظه به خاطرات مربوط به حس لامسه مرتبط است. درست مثل حافظه نمادین و ایکوئیک، حافظه haptic نیز به همان اندازه زودگذر است.

مثال:

اگر شما دست خود را روی یک سطح زبر و خشن بکشید، حسی را که فقط برای چند ثانیه احساس کردید به خاطر خواهید آورد. پس از آن، حافظه برای یادآوری های بعدی نیاز به رمزگذاری اطلاعات در حافظه کوتاه مدت دارد.

دیگر انواع حافظه حسی

دو حس دیگر چطور؟   بویایی ؟   چشایی؟

حتی اگر ما اغلب شنیده باشیم که حس بویایی قوی ترین پیوند را به گذشته دارد، اما از قضا ۳ زیر شاخه ی فوق در زمینه ی حافظه حسی بصورت گسترده تری مورد مطالعه قرار گرفته است! با این وجود به یاد داشته باشید که حافظه حسی زودگذر است و چیزی بیشتر از یک فلاش(جرقه) نیست.

انواع حافظه

برای دیدن نکات و ترفندهایی برای تقویت حافظه کودکتان، کلیک کنید

 

۲.حافظه کوتاه مدت(Short-term memory)

حافظه کوتاه مدت که شامل حافظه کاری یا همان حافظه فعال (Working memory) می‌شود؛ اطلاعات را برای مدت کوتاهی در مورد اتفاقاتی که اخیرا رخ داده است، ذخیره می‌کند.

حافظه کوتاه مدت ظرفیت نگهداریِ مقدار کمی از اطلاعات را بصورت فعال و با دسترسی راحت، برای مدت زمان کوتاهی دارد و برخلاف حافظه حسی قابلیت ذخیره موقت را دارد. ماندگاریِ این ذخیره سازی در حافظه کوتاه مدت به میزان دقت و تلاش آگاهانه ‌ی ما بستگی دارد.

روانشناس جورج میلر اظهار داشت که ظرفیت حافظه کوتاه مدت انسان تقریبا ۲±۷ آیتم می باشد. مطالعات جدید نشان می‌دهد که این تعداد برای دانشجویان در مورد به یادآوری ارقام، دقیق است. اما ظرفیت این حافظه در جمعیت های متنوعی آزمایش شده و نتایج متفاوت بوده است.

توانایی به یاد آوردن کلمات به تعداد بخش های آن بستگی دارد. وقتی کلمات طولانی باشند یا صداهای شبیه به هم داشته باشند، کمتر به یاد آورده می‌شوند ولی وقتی که اطلاعات را بخش بخش کنیم (chunking)، می تواند به ظرفیت حافظه کوتاه مدت ما کمک کند.

مثال:

حفظ کردن شماره تلفن به شکل ۵۹ ۰۳ ۷۸ ۴۴ راحت تر از زمانی است که بخواهیم همان عدد را به شکل بهم چسبیده حفظ کنیم.

  • -حافظه کاری یا فعال(working memory)

داده های موقتی را در ذهن نگه میدارد و همچنین امکان دستکاری اطلاعات را دارد. مدل حافظه فعال از Baddeley & Hich رایج ترین نظریه در این باره است. طبق این مدل حافظه فعال دارای یک حلقه واجی (Phonological Loop)، برای حفظ داده های کلامی است.

حلقه واجی(Phonological Loop) وظیفه ی رسیدگی به اطلاعات شنیداری و کلامی مانند شماره تلفن، نام افراد یا درک کلی درباره آنچه دیگران میگویند، را دارد.

۳.حافظه بلند مدت(Long-term memory)

انواع حافظه

حافظه بلند مدت ما یک سیستم مغزی برای ذخیره، مدیریت و فراخوانی اطلاعات است. این حافظه بسیار پیچیده و با عملکردهای متفاوت است.

از آنجا که حافظه حسی کمتر از یک ثانیه و حافظه کوتاه مدت فقط ۱ تا ۲ دقیقه توانایی ذخیره سازی اطلاعات را دارند، حافظه بلند مدت هرآنچه را که در یک رویداد مربوط به ۵ دقیقه تا حدود ۲۰ سال قبل  باشد، شامل می‌شود.

انواع مختلفی از حافظه بلند مدت وجود دارد:

گاهی آگاهانه هستند یعنی ما را ملزم به تفکر فعال برای یادآوری بخشی از اطلاعات می کنند.

گاهی اوقات ناخودآگاه هستند یعنی به سادگی و بدون تلاش فعال برای یادآوری ظاهر میشوند. مانند یادآوری مسیر بازگشت از محل کار به منزل.

۱- حافظه صریح یا آشکار(Explicit memory)

گاهی به عنوان حافظه آگاهانه (conscious)، از آن یاد میشود. این حافظه فراخوان ارادی (عمدی) اطلاعات است.

مثال:
  • هربار که میخواهیم فرم های درخواست مختلف را پر کنیم، باید آگاهانه آدرس کامل، شماره تلفن ها و… خود را به یاد بیاوریم و یادداشت کنیم.

حافظه اعلانی یا اخباری (Declarative memory)

به نوعی همان حافظه صریح (explicit)، است که شامل حفظ و یادآوری حقایق مهم مثل تاریخ ها، رویدادها و اطلاعات است.

مثال:
  • با گذشت آبان ماه، من میدانم که زمان خرید کادو برای دوستم مهدی ست. چون ۲۳ آذرماه تولد مهدی است.

حافظه رویدادی (Episodic memory)

نوعی از حافظه اعلانی است که شامل توانایی بخاطر سپردن تجربیات شما از زندگیتان است.

مثال:
  • مادر من تماس میگیرد و می پرسد که آخر هفته ام را چگونه گذراندم، من باید فکر کنم و به عقب برگردم تا مسابقات رباتیک و جشن برگزار شده در دانشگاه را به یاد بیاورم و برای مادرم تعریف کنم.
  • ساحلی که تابستان پیش را در آنجا گذرانده اید به یاد می‌آورید.
  • اولین مسافرت خود با هواپیما را بخاطر می‌آورید.
  • اولین رستوران یا کافی شاپی که با همسرتان رفته اید را به خاطر خواهید آورد.

حافظه معنایی (Semantic memory)

نوعی از حافظه اعلانی است که به ذخیره واژگان، حقایق کلیدی، اسامی و دانش عمومی می‌پردازد.

مثال:
  • شما از حافظه معنایی حین امتحان دادن استفاده می‌کنید.
  • دانستن مفهوم گربه، سگ و …
  • به یادآوری نام اشیا
  • به یادآوری پایتخت کشورها
  • دانستن کاربرد اشیا مثل چاقو، چنگال و..
  • دانستن اینکه آسمان آبی است!

۲ـ حافظه ضمنی (Implicit memory)

گاهی حافظه ناخودآگاه یا اتوماتیک نیز گفته می‌شود. این حافظه از تجربیات گذشته استفاده می‌کند تا بار دیگر آن ها را بدون فکر کردن به یاد بیاورد. گفته می‌شود که نوازنده ها و بازیگران ماهر حافظه ضمنیِ توانمندی دارند.

مثال :
  • یک تایپیست هنگام تایپ کردن بدون نیاز به نگاه کردن به کیبورد میتواند به سرعت تایپ کند و نیازی به یادآوری جایگاه هر کلید ندارد.
  • دوچرخه سواری بعد از پیدا کردن مهارت
  • قفل کردن در
  • پختن غذاهای روزمره برای خانم ها خانه دار یا یک آشپز
  • مسواک زدن برای بزرگسالان
  • مراحل شماره گیری با گوشی همراهِ خود و…

حافظه رویه ای (Procedural memory)

نوعی از حافظه ضمنی است که توانایی یادآوری نحوه انجام کارها و بسیاری از فعالیت های روزمره، بدون اینکه تفکر فعال داشته باشیم را دارد.

مثال:
  • من قبلا وقتی سوار ماشین می‌شدم قبل از حرکت، موارد ایمنی مثل کمربند یا تنظیم آینه های ماشین را با دقت چک می‌کردم ولی اکنون با کسب مهارت بیشتر فقط وارد ماشین می‌شوم و به صورت خودکار همه این موارد را بدون تفکر انجام می‌دهم.
  • شنا کردن برای یک شناگر
  • بالا رفتن از پله ها
  • نواختن ساز برای یک نوازنده

حافظه تحریکی (Priming memory)

یکی دیگر از زیرمجموعه های حافظه ضمنی است که شامل استفاده از تصاویر، کلمات یا دیگر محرک ها برای کمک به شناسایی سایر کلمات و عبارات درآینده است.

مثال:

استفاده از رنگ سبز برای به یاد آوردن چمن ها یا قرمز برای به یاد آوردن سیب.

دو نوع حافظه دیگر نیز وجود دارد:

 

حافظه شنوایی(Auditory memory) 

این حافظه به ما کمک می کند تا اطلاعاتی را که از طریق شنیدن صداها به دست می آوریم، نگه داری و حفظ کنیم.

حافظه بینایی-فضایی (Visual-spatial)

این همان حافظه ای است که به کودک کمک خواهد کرد تا تصویر توپ بسکتبال را با کلمه توپ مرتبط سازد. توانایی کودک در زدنِ برچسب «توپ» به آن شی گرد و نارنجی مربوط به این بخش حافظه است.

جمع بندی و خلاصه ای از همه مطالب ارائه شده در فیلم زیر:

  • انواع حافظه حسی

Iconic.M – Echoic.M  – Haptic.M

 

  • انواع حافظه بلند مدت

۱- Explicit.M = Declarative.M

شامل:

Episodic.M (تجربیات شخصی)

Semantic.M (حقایق- رویدادها- اطلاعات عمومی)

 

۲-Implicit.M = Non_Declarative.M

شامل:

Procedural.M

Priming.M

 

میترا تاجیک ، امیرحسین ژیان پور