رشد شناختی پیاژه
رشد شناختی پیاژه یکی از مهمترین نظریات علمی تاریخ است. مطلب پیش رو به شرح و بررسی کامل این نظریه پرداخته است.
ژان ویلیام فریتز پیاژه، روانشناس، زیست شناس و فیلسوف سوئیسی(۱۹۳۶) نخستین شخصی بود که مطالعهای منظم در زمینه رشد شناختی انجام داد. نظریه وی چگونگی ساختارِ مدلِ ذهنی کودکان را در مورد جهان توضیح میدهد. در دنیای روانشناسی، اهمیت پیاژه و نظریاتش بر کسی پوشیده نیست. او با این عقیده که هوش یک ویژگی ثابت است، مخالف بود و پیشرفت شناختی را روندی میدانست که به دلیل بلوغ بیولوژیک و تعامل با محیط اتفاق میافتد.
پیاژه نسبت به پاسخ های کودکان درمورد سوالاتی که نیاز به تفکر منطقی داشتند، تعجب بسیاری داشت. او معتقد بود که این پاسخ های نادرست، تفاوت های مهمی را بین تفکر بزرگسالان و کودکان نشان میدهد.
تلاش پیاژه بر این مساله نبود که میزان مهارت های کودکان در شمارش، حل مسئله و… را بعنوان روشی برای درجه بندی IQ بسنجد؛ بلکه آنچه او بیشتر به آن علاقمند بود، شیوه ظهور مفاهیم اساسی مانند: عدد-زمان-کمیت-عدالت و … بود.
طبق گفته پیاژه؛ کودکان با یک ساختار ذهنی بسیار پایه ای (که بطور ژنتیکی به ارث برده اند و سپس تکامل مییابد) متولد میشوند و براساس این ساختار یادگیری و دانش بعدی پایه ریزی میشود.
مراحل رشد شناختی پیاژه
- مرحله حسی حرکتی _ تولد تا ۲ سالگی
- مرحله پیش عملیاتی _ ۲ تا ۷ سالگی
- مرحله عملیات عینی _ ۷ تا ۱۱سالگی
- مرحله عملیات انتزاعی یا صوری _ ۱۱ سالگی به بعد
دو مرحله اول که با نام حسی ـ حرکتی و پیش عملیاتی شناخته شده اند، مختص محدوده سنی تولد تا ۷ سالگی هستند. هر مرحله شامل نقاط عطف (milestone) شناختی خاصی است که نشانگر رشد شناختی اوایل کودکی است.
مرحله حسی _ حرکتی
در طول مرحله حسی _ حرکتی (sensorimotor stage)، کودک از بدو تولد تا ۲ سالگی یاد میگیرد که چگونه با استفاده از حواس و حرکات بدنی خود، محیط اطرافش را درک کند.
در ابتدا کودک برای کشف محیط اطراف خود از حرکات اساسی بازتابی (رفلکسی) خود، مانند مکیدن و تکان دادن بازوها استفاده میکند. همچنین از حس بینایی، لمس، بویایی، چشایی، شنوایی استفاده میکند.
در شروع دوره حسی ـ حرکتی ممکن است کودکان و نوزادان آنچنان باهوش بنظر نرسند. اما در حقیقت آنها به مثابه دانشمندانی کوچک، به کمک اطلاعاتی که از تجربیاتشان به دست میآورند، یاد میگیرند که چگونه بین افراد، اشیا، بافت ها، دیدنیها و … تمایز قائل شوند و اینکه چگونه موقعیت های مختلف باعث ایجاد تفاوت در آنها میشود.
- پیاژه از مشاهده مستقیم و دقیق فرزندان خود نتیجه گرفت که فرایند تفکر در این مرحله طی ۶ مرحله فرعی ایجاد شده است.
۱.طرحواره های بازتابی
در همان اوایل زندگی کودک (تولد تا ۱ماهگی)، او محیط را فقط از طریق رفلکس ها؛ مانند مکیدن، خیره شدن، گرفتن انگشتی که ما آن را در کف دستش قرار میدهیم و… درک میکند. اما بنظر میرسد که هنوز چیزی در مورد محیط اطرافش نمیفهمد.
۲.واکنش های چرخشی اولیه
زمانی که کودک بین یک تا چهار ماهگی باشد، میتواند احساسات جدیدی را در مورد بدن خود کشف کند و شروع به تکرار مواردی خواهد کرد که بنظر خوشایند میرسند. این مرحله «چرخشی» نامیده میشود زیرا کودک رفتارش را تکرار میکند مثل چرخیدن حول محور دایره.
به عنوان مثال کودکی که انگشت شست خود را نزدیک دهانش برده و شروع به مکیدن میکند، در اولین مرتبه این نوعی واکنش رفلکسی است و او قصدی برای مکیدن انگشتش ندارد. اما به دلیل علاقه به این کار، شروع به تکرار این عمل خواهد کرد.
۳.واکنش های چرخشی ثانویه
در سن چهار تا هشت ماهگی، کودک الگوی چرخشی جدیدی را شروع میکند. او به تدریج برون گراتر میشود و شروع به تقلید از خود میکند. و نیز به محیط اطرافش واکنش نشان میدهد و سپس آن عمل را تکرار میکند تا عکس العملی دریافت کند.
تصور کنید کودک برای بار اول اسباب بازی اش را به هوا پرتاب میکند و پدرش میخندد بنابراین او مجددا شروع به پرتاب کردن اسباب بازی میکند، به این امید که پدرش هربار به این کار بخندد!
۴.هماهنگی واکنش ها
حدودا بین هشت تا دوازده ماهگی کودک برای گرفتن یک واکنش و نشان دادن اینکه عملکرد اشیا را میداند، عمدا عملی را شروع خواهد کرد.
همانطور که در مورد کودک مثال قبل ذکر شد، او اسباب بازی اش را به هوا پرتاب میکرد و اولین بار نیازی به واکنش دیگران نداشت و به طور اتفاقی واکنشی را مشاهده میکرد. اما اکنون او درک میکند که برخی از اشیا کارکرد خاص خود را دارند.
مثلا اگر موش اسباب بازی اش را تکان دهد، سرو صدا تولید خواهد شد. بنابراین کودک در این مرحله شروع به انجام رفتار های هدفمند میکند. علاوه براین کودک در این مرحله پایداری شی و رابطه علت و معلولی را درک میکند.
۵.واکنش های چرخشی سوم
مختص سن دوازده تا هجده ماهگی است. در این مرحله واکنش های کودک خلاقانه تر میشود. کودکان تا قبل از این مرحله برای کاوش در محیط پیرامون، اشیا را از هم باز میکردند اما اکنون تلاش میکنند آن ها را کنار هم بگذارند.
در این مرحله کودک به بالاترین حد برون گرایی دست پیدا میکند. همچنین از روش های جدیدی برای رسیدن به اهداف آشنای خود استفاده میکند.
۶.بازنمایی ذهنی
در سن هجده ماهگی تا دو سالگی کودک از رویدادهای گذشته، تصویر ذهنی تشکیل میدهد و به جای آزمون و خطا، مسائل را بصورت نمادی حل میکند و راه حل های جدیدی پیدا میکند. کودک در این مرحله به تقلید معوق دست مییابد و میتواند بدون اینکه الگو را ببیند، آن را تکرار کند.
- کودک در این مرحله در حال گذار به مرحله پیش عملیاتی است.
نگاهی اجمالی به اولین مرحله نظریه رشد شناختی پیاژه :
زیر مرحله |
نکات |
طرحواره های بازتابی (۰-۱ماهگی) |
بازتاب مکیدن، گونه، بلعیدن و… |
واکنش های چرخشی اولیه (۱-۴ماهگی) |
در رابطه با بدن خود عادتهای ساده حرکتی دارند |
واکنش های چرخشی ثانویه (۴-۸ماهگی) |
مهارت چنگ زدن/ دستکاری کردن/ تکرار رویدادهای جالب |
هماهنگی واکنش ها (۸-۱۲ماهگی) |
انجام عملیات هدفمند/ کنار زدن موانع/ آگاهی از موانع |
واکنش های چرخشی سوم (۱۲-۱۸ماهگی) |
کاوش فعال/ کنجکاوی/ تقلید/ آزمون و خطا |
آغاز تفکر (۱۸ تا ۲ سالگی) |
بازنمایی ذهنی/ ابداع وسایل جدید/ بازی نمادین/ تقلید معوق/ بقای شی بطور کامل |
مرحله پیش _عملیاتی
در مرحله پیش عملیاتی (preoperational stage)، کودک در سن ۲ تا ۷ سالگی به تدریج پایداری شی را پایه ریزی میکند و رشد شیوه های تفکر انتزاعی را ادامه میدهد.
این مرحله شامل رشد مهارت های زبانی و استفاده از کلمات و رفتارهایی برای نشان دادن اشیا یا رویدادهایی است که در گذشته تجربه کرده اند. رشد زبانی یکی از ویژگی های بارز این دوره است.
پیاژه خاطر نشان کرد که کودکان در این مرحله هنوز منطق مشخصی را درک نمیکنند؛ از لحاظ ذهنی نمیتوانند اطلاعات را دستکاری کنند و قادر به درکِ نقطه نظرِ دیگران از دیدگاه آنها (خودمحوری) نیستند.
در مرحله پیش عملیاتی، کودکان در استفاده از نمادها بطور فزاینده ای مهارت کسب میکنند؛ و به همان میزان افزایش بازی و تظاهرات آن را نشان میدهند.
برای مثال کودک از یک شی به عنوان نماد شی دیگری استفاده میکند؛ مثلا از یک جارو به عنوان اسب استفاده میکند.(بازی نمادین)
نقش بازی کردن نیز اهمیت ویژه ای دارد. کودکان اغلب نقش های مادر، پدر، دکتر و… را بازی میکنند.
ویژگی های کلیدی مرحله پیش عملیاتی
درک مرکزگرایی
عبارت است از تمایل کودک به اختصاص تمرکزش فقط بر روی یک جنبه از یک موقعیت در یک زمان. و هنگامی که کودک بر روی چندین جنبه از یک وضعیت به طور همزمان تمرکز کند؛ توانایی تمرکز زدایی را بدست آورده است. در این مرحله کودکان در تفکر درمورد جنبه های مختلف هر موقعیتی در یک زمان دچار مشکل میشوند و علاوه بر بافت های غیراجتماعی در تمرکز زدایی موقعیت های اجتماعی نیز دچار مشکل میشوند.
درک خودمحوری
پیاژه برای مطالعه توانایی های ذهنی کودکان از تکنیک های خلاقانه و هوشمندانه ای استفاده کرد.
یکی از تکنیک های معروف او برای نشان دادن خودمحوری، استفاده از نمایشگر سه بعدی یک صحنه کوهستانی بود و از کودکان خواسته میشد که تصویری را که از زاویه دید خودشان می بینند، به او نشان دهند. کودکان با دشواری کمتری این فعالیت را انجام میدادند، ولی در مرحله بعد از کودکان خواسته میشد تصویری را که شخص دیگری هنگام نگاه کردن به کوه میبیند، به او نشان دهند.
- تقریبا همه کودکان تصویری را که خودشان از همان سمت کوه را میدیدند، انتخاب می کردند.
- به گفته پیاژه کودکان به دلیل این که قادر به درک دیدگاه دیگران نیستند، با این مشکل روبرو میشوند.
دیگر محققان هم آزمایشات مشابهی انجام دادند.
در یک مطالعه، به کودکان اتاق یک عروسک کوچک را نشان دادند. کودکان میتوانستند ببینند که داخل خانه یک اسباب بازی در پشت یک مبل پنهان شده است، سپس کودکان را به یک اتاق بزرگ منتقل کردند که دقیقا مشابه همان خانه عروسکی کوچک بود.
کودکانی که سن کمتری داشتند نمیتوانستند درک کنند که برای پیدا کردن اسباب بازی باید به پشت مبل نگاه کنند، درحالی که کودکان بزرگتر بلافاصله به جستجوی اسباب بازی میپرداختند.
- روانشناسان رشدی، به توانایی درک دیدگاه ها، افکار، احساسات و حالات مختلف دیگر افراد، تئوری ذهن می گویند.
درک نگهداری ذهنی:
در یک آزمایش، مقادیر مساوی آب در دو ظرف یکسان ریخته میشود. سپس مایع موجود در یک ظرف را درون یک فنجان با شکل متفاوت مثلا فنجان بلند یا کوتاه میریزیم. حال از کودک سوال میپرسیم که کدام ظرف مایع بیشتری دارد؟
کودکان تقریبا همیشه فنجانی را که از نظر ظاهر پرتر است انتخاب میکنند. پیاژه آزمایشهای مشابهی در زمینه حفظ، تعداد، طول، جرم، حجم، وزن و مقدار انجام داد. او دریافت که تعداد کمی از کودکان قبل از ۵ سالگی درک درستی از نگهداری ذهنی نشان میدهند.
در پایان لازم به ذکر است:
همان طور که ممکن است متوجه شده باشید بیشتر تمرکز پیاژه در این مرحله از رشد بر روی آزمایشهایی بوده که او مستقیما نمیتوانسته انجام دهد. بنابراین ارزیابی های او مورد تایید همه نمیباشد!
محققی به نام مارتین هیوز، استدلال كرد كه دلیل عدم موفقیت كودكان در كار سه كوه، صرفاً این است كه آنها توانایی درک و فهم آن را ندارند!
هیوز با استفاده از آزمایشی که شامل استفاده از عروسک ها بود، نشان داد که کودکان در سن ۴ سالگی میتوانند موقعیت ها را از دیدگاه های مختلف درک کنند و این نشان میدهد که کودکان کمتر از نظریه پیاژه خودمحور هستند.
میترا تاجیک