رشد تقلید
تقلید یکی از مهمترین مسائل شناختی پیرامون کودکان است که همواره از دغدغه های اساسی هر والدینی به شمار میرود. مطلب پیش رو نگاهی تفضیلی به این مهارت بسیار مهم دارد.
نوزاد سه هفته ای با دیدن پدرش که زبان خود را بیرون آورده است همان عمل را تکرار میکند و زبان خود را بیرون می آورد. نوباوه (کودک ۲ تا ۵ سال) چهارده ماهه با دیدن نرمش برادرش همانند او دست خود را به سمت بالا کشش می دهد و کودک پنج ساله همانند مادرش، با اسباب بازی هایش آشپزی می کند.
موارد ذکر شده، مثال های مختلفی از کپی برداری رفتار توسط کودکان در سنین مختلف است. این مهارت در نظریه های علمی “تقلید” نامیده میشود. این مساله همواره در نظریات علمی مرتبط با رشد کودک زیر ذره بین بحث و بررسی قرار گرفته است.
کپی کردن یا اجرای یک فعل است که با درک یک عمل مشابه در حیوان یا انسان دیگر برانگیخته شده است. در تقلید باید حتما یک مدل که توجه و پاسخ تقلیدگر به سمت او منعطف است، وجود داشته باشد.
تقلید در نوروساینس
ما می توانیم حرکات، اعمال، رفتارها، ژست ها، حالات مختلف چهره، صداها(محیطی)، آواسازی ها و گفتار دیگران را تقلید کنیم. این موضوع که ما انسانها «سیستم تقلید» را بطور اختصاصی در مغز داریم، یک دانش قدیمی عصب شناختی است که از اکتشافات دانشمندی به نام کارل لیپمن میباشد. بخش مهم مطالعات لیپمن حول این موضوع بوده که تقلید از توانایی هایی است که در بیمارانی با آسیب در دو ناحیه لوب پریتال و فرونتال، دچار آسیب جدی شده است. بنابراین مکانیسم خاصی دراین دو ناحیه وجود دارد که در تقلید دخالت دارد.
در یافته های دیگر علم عصب شناختی کلاسیک «نورون های آینه ای» مورد بررسی قرار گرفته اند. مطالعه مغز انسان ها با fMRI ثابت کرده که نورون های آینه ای شبکه ای از نورون ها در قشر فرونتال تحتانی و قشر پریتال تحتانی هستند که در زمان تقلید فعال می شوند.
پژوهش اول:
محققان دانشگاه واشنگتون اولین شواهد از پروسه های مغزی را که هنگام تقلید در ذهن کودک رخ میدهد، پیدا کردهاند. یافته های این محققان الگوهای خاص فعال سازی را در مغز کودکان هنگام مشاهده ی فرد بالغی که فعالیتی را با قسمت های مختلف بدنش انجام میدهد، نشان می دهد.
در گروهی از کودکان ۱۴ ماهه با مشاهده یک فرد بالغ که از دستش برای لمس یک اسباب بازی استفاده میکرد، ناحیه مربوط به حرکت دست در مغز کودکان فعال میشد. همچنین در گروه دیگری از کودکان با مشاهده فرد بالغی که اسباب بازی را تنها با پایش لمس میکرد، ناحیه مربوط به حرکت پا در مغز کودکان فعالیت بیشتری را نشان میداد.
کودکان بینندگان با دقت و با ذکاوتی هستند و در یادگیری از دیگران زبده هستند و وقتی افراد دیگر را مشاهده می کنند مغزشان فعال می شود. این مطالعه قدم اول در فهمیدن اینکه «چگونه کودکان از طریق تقلید یاد می گیرند» از طریق علم نوروساینس بوده است.
پژوهش دوم:
در طی این آزمایش از کلاه هایی استفاده شد که در آنها سنسورهایی تعبیه شده بود. این سنسورها فعالیت مغز را در مناطقی از قشر مغز که مربوط به حرکات دست و پا هستند، نشان میداد. نوزاد درحالی که روی پای والد خود نشسته بود آزمایشگری را مشاهده میکرد که یک اسباب بازی را که روی میز کوتاهی بین او و خودش قرار داشت، لمس می کرد. اسباب بازی یک برجستگی داشت و روی پایه ای محکم تعبیه شده بود. وقتی که آزمایشگر آن برجستگی را با دست یا پایش لمس می کرد، یک موسیقی پخش می شد و کاغذهای رنگی درون برجستگی میچرخیدند. آزمایشگر عمل را تکرار میکرد و بعد از هر ۴ فشار استراحت میکرد تا زمانی که کودک علاقه اش را از دست میداد.
یافته ها نشان می دهد وقتی کودکان دیگران را میبینند که فعالیتی را با قسمت خاصی از بدنشان انجام می دهند، مغزشان به طریق مشابهی فعال میشود. این نکته اثبات میکند که برای تقلید ارادی کودکان نیاز به یکسری یادگیری های پایهای دارند، مثلا باید تفاوت بین دست و پا را بدانند!
برای تقلید کردن از فرد دیگر کودک ابتدا باید استدلال کند که آن فرد از کدام قسمت بدنش استفاده کرده است. سپس بخش مربوط به آن قسمت بدن در مغزش فعال شود و بنابراین بفهمد که باید از کدام بخش بدن خود استفاده کند!
نوزادان توانایی درک نتایج اعمال قبل از رخ دادن آنها را دارند، بنابراین براساس این توانایی آنها به گونه ای میتوانند چیزی را که دیده اند کپی برداری کنند. اندرو ملتزوف روانشناس آمریکایی آزمایشی را برروی نوزادان ۱۴ ماهه ای که رفتار بزرگسالان را تقلید می کردند اجرا کرد. بر این اساس او به این نتیجه رسید که نوزادان قبل از تلاش برای تقلید یک رفتار، درکی از هدف موردنظر (رفتاری که میخواهند تقلید کنند) را دارند، حتی اگر در کپی برداری از آن شکست بخورند. براساس نتایج به دست آمده از آزمایشهایی که در میلمن سنتر دانشکده پزشکی دانشگاه میامی اجرا شد، میتوان دریافت نوزادان قادر به تقلید حالت های چهره در چند روز اول زندگی هستند.
در حدود ۸ ماهگی کودکان قادر به تقلید از مراقب خود هنگام بازی هایی مثل دالی موشه هستند. همچنین می توانند ژست های آشنا مثل بای بای کردن و دست زدن را تقلید کنند.
در حدود ۱۸ ماهگی نوزادان شروع به تقلید بعضی از اعمال بزرگسالان مانند برداشتن گوشی تلفن اسباب بازی و گفتن سلام، جارو کردن با جاروی اسباب بازی و… می کنند.
تقلید در نوباوه گان ( ۲ تا ۵ سال)
در حدود ۳۰-۳۶ ماهگی، نوباوه گان شروع به تقلید از بزرگسالان بصورت تظاهر به آماده شدن برای کار و مدرسه می کنند!
آنها کلماتی که بزرگسالان در گفتار خود می گویند را تقلید می کنند. برای مثال کلمه کاسه را وقتی که بزرگسالی می گوید “آن کاسه را بده” تکرار می کنند. همچنین ممکن است شیوهی ارتباطی اعضای خانواده را با استفاده از ژست ها و کلمات مشابه کپی کنند. برای مثال یک نوباوه وقتی ببیند پدرش از مادرش خداحافظی میکند، خواهد گفت بای بای مامان!
نوباوه گان دوست دارند از والدینشان تقلید و به آنها کمک کنند (مثلا دوست دارند ظرف شستن مادرشان را تقلید کنند و در عین حال ظرفها را بشورند).
روانشناس کارول اکرمن در زمینه تقلید نوباوه از نوباوه، تحقیقاتی انجام داده است. او دریافت که کودکان در سن ۲ سالگی خود را وارد بازی های تقلیدی میکنند تا با همدیگر ارتباط برقرار کنند.
سه الگوی رایج تقلیدی که اکرمن به آنها دست یافته است شامل:
- دوسویه
- به دنبال رهبر
- هدایت-پیروی
رایج ترین نوع بازی تقلیدی است که طی آن دو کودک به ترتیب و مکررا عملی را برای بازی انجام می دهند، مثلا توپ را به هوا پرتاب می کنند.
- بازی تقلیدی به دنبال رهبر
همانطور که از اسمش پیداست شامل کودکی می شود که رفتارهای متفاوت کودک دیگری را به ترتیب تقلید میکند.
همانند بازی تقلیدی به دنبال رهبر است با این تفاوت که حرکات این بازی به فضای بیشتری نیاز دارند. مانند حرکات لی لی کردن از نقطه ای به نقطه دیگر و مسابقه دادن در طول اتاق.
عملی که در نوباوه گان در سنین مختلف تقلید میشود، متفاوت است. در برخورد با یک موقعیت برابر، نوباوه گان ۲ ساله بیشتر به تقلید حرکتی میپردازند و نوباوه گان ۳ ساله به تقلید شفاهی تمایل بیشتری دارند.
انواع تقلید
خودکار (Automatic imitation)
وقتی یک محرک برای تقلید ارائه میشود، تقلید خودکار خیلی سریع انجام میشود. در واقع اگر همراه با فعلی که برای تقلید ارائه میشود دستوری هم جهت با آن صادر شود، سرعت تقلید افزایش مییابد.
برای مثال نوعی بازی طراحی شد که در آن به کودکان گفته میشد از دستورات بزرگسالان پیروی کنند. بزرگسالان ابتدا دستوری میدادند و سپس عملی را به عنوان الگوی تقلید ارائه می کردند، دسته ای از اعمال همسوی دستور بود و دسته ای متفاوت. برای مثال به کودک گفته میشد مشت کن و سپس همان عمل انجام میشد و یا میگفتند مشت کن و سپس به عنوان الگو، دستشان را باز میکردند. هنگامی که دستور با الگو همسو بود کودکان زودتر پاسخ می دادند.
به این عمل، تقلید خودکار میگویند.
اضافی(Over imitation)
تقلید اضافی تمایل شدید کودک برای کپی برداری از تمام رفتارهای الگوی فرد بزرگسال است. حتی مولفه هایی که برای انجام وظیفه لازم نیستند. در واقع این نوع تقلید نشان میدهد افراد از تقلید استفاده میکنند تا با دیگر افراد ارتباط برقرار کنند.
در آزمایشی برای اثبات نقش ارتباطی این نوع تقلید به افراد گفته شد اسباب بازی ای را از جعبه ای دربیاورند. در این آزمایش هم از افراد بزرگسال و هم از کودکان استفاده شد. برای آزمایش ابتدا نمایشی از عمل نشان داده میشد. در نمایش فردی را میدیدند که جعبه را باز میکند و اسباب بازی را بیرون میآورد اما نکته کلیدی این است که همراه این عمل یک فعل اضافه انجام میشد. در واقع ابتدا به بالای جعبه با انگشت ضربه زده میشد و سپس در آن را باز میکردند.
مشخص شد که هر دو گروه کودکان و افراد بالغ از هر سنی آن فعل را کپی برداری میکنند. آنها میدانستند برای باز کردن در جعبه نیازی به ضربه زدن نیست اما آن کار را تنها برای اینکه عملی اجتماعی بود انجام میدادند. آنها در صورتی که میدانستند شخصی تماشایشان میکند و یا افرادی بطور اجتماعی اینکار را با آنها انجام میدادند، عمل را بیشتر اجرا میکردند. البته در بزرگسالان این رفتار متفاوت است و تنها در بعضی بافت ها اجرا میشود اما کودکان در همه ی بافت ها بدون تمایز آن را انجام میدهند.
معوق(Deferred imitation)
پیاژه اصطلاح تقلید معوق را ابداع کرد و بیان کرد این تقلید در نتیجه افزایش توانایی کودکان برای شکل دادن نمونه های ذهنی رفتار اجرا شده توسط دیگران به وجود می آید. درواقع این تقلید توانایی تولید دوباره رفتار یا سلسله رفتارهای قبلی است که نمونه ای از آنها درحال حاضر در محیط درحال اجرا نمیباشد.
با افزایش سن کودک توانایی اش برای تقلید معوق افزایش مییابد، به ویژه در دوسالگی. از دوسالگی کودکان قادر به تقلید سلسله رفتار، با تاخیری تا حداکثر ۳ ماه هستند. این توانایی به این معناست که آنها قادر هستند دانشی که از یک موقعیت محیطی یا یک شی بدست آورده اند را به موقعیت یا شی دیگری تعمیم دهند.
مرضیه اکبری